.

.

آشنایی هر چه بیشتر با نماز و پیامد های آن -وبلاگ برگزیده کشوری در سال 1392

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

۱۴ مطلب با موضوع «نقش نماز» ثبت شده است

چکیده:
اما امنیت روحی و روانی از مقوله هایی است که در عین سادگی، و روشنی که به ذهن می رسد، در آن اختلاف آراء و انظار وجود دارد. واژه ای که ثبات و استقراری نداشته و هر فرد و گروه برای رسیدن به اهداف خویش از آن تعریف و تفسیر خاصی را ارایه می دهند تا منافع مورد نظر خویش را در ورای تعریف پیشنهادی حفظ کرده و به دست آورند.
اکنون سؤالی که در مقاله پیش رومطرح است این است که اولا: چگونه نمازبر امنیت و آرامش روانی جوانان اثر می‏گذارد و مکانیزم این اثر گذاری به چه نحو و آثار آن چیست؟

قبل از پرداختن به پاسخ سوالات مذکور در باره نقش و اثر نماز بر امنیت روحی و روانی جوانان ، مناسب است پس از بحث کوتاهی در باره روح و روان ، به برخی از عوامل ازجمله :انسان مرکب از دو جزء ماده بدنى و دیگرى جوهر مجرد که همان نفس و روح است مى‏باشد و این دو تا زمانى که انسان در این دنیا زندگى مى‏کند ملازم و همراه اوست اما از این دو آنچه حقیقت او را تشکیل مى‏دهد روح است که با لفظ من از او یاد مى‏کند و بدن تنها ابزار و آلت براى انجام کارهاى مادى اوست وروح و روان اوست که درک مى‏کند و اراده مى‏کندبه این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامش دائمی جسم و روان، "نماز" نقش خارق العاده ای را ایفا می کند. از طرفی در بعد درمان بیماران مبتلا به اضطراب، امروز علاوه بر درمان های دارویی، از روش های چون آموزش انبساط آرامش عضلانی و همچنین تلقین بوسیله هیپنوتیزم نیز استفاده می شود

در مورد اضطراب، بد نیست به این نکته اشاره کنیم که شخص نمازگزار با ایمان به قدرت لایتناهی پروردگاری که در مقابلش کرنش می کند، خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن و ترساندن (و در نتیجه مضطرب ساختن) او را داشته باشد ایمن می یابد و ضمن تکرار باور اعتقادی خود طی نمازهای پنجگانه یومیه این ایمنی همه جانبه را، به روان خود تلقین می کند و سرانجام آرامش عمیق را در وجود خود ملکه می سازد. در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی کشورهای مسلمان نشان می دهد که بیماران مضطربی که در کنار درمان های رایج ضد اضطراب، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی مشغول شده اند از بهبودی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند. قرآن کریم می‏فرماید: «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ أَن لَن یُخْرِجَ اللّه‏ُ أَضْغانَهُمْ وَ لَوْ نَشَاءُ لأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللّه‏ُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ؛
 آیا کسانی که در دل‏هایشان بیماری است گمان کرده‏اند خداوند کینه‏هایشان را آشکار نمی‏کند؟
 و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‏دهیم تا آنان را با قیافه‏هایشان بشناسی و به یقین آنان را از طرز گفتارشان می‏توانی بشناسی و خداوند نسبت به اعمال‏تان آگاه است حضرت امام باقر(علیه السلام) در سفارش خود به جابر بن‏عبداللّه‏ انصاری می‏فرمایند: «اطلب راحة البدن بإجمام القلب؛ آسایش بدن را در راحتی و سلامت نفس جستجو کن
نظر علامه طباطبایی(ره: درباره روح انسان

 «اینکه کاوش‏های علمی و تجربی در سیر خود به موجودی به نام روح، دست نیافته و هیچ وصفی از اوصاف را که قابل توجیه جسمی نباشد پیدا نکرده است، سخن درستی است و در آن تردیدی نیست
ولی این سخن به معنای نفی نفس مجرد که برهان عقلی بر وجود آن اقامه شده است، نمی‏باشد زیرا علوم طبیعی که در دایره طبیعت و خواص ماده بحث می‏کند، تنها می‏تواند در همان محدوده داوری کند و قادر نیست در باره آنچه به آن محدوده مربوط نیست نفیا و اثباتا به قضاوت بپردازد.

روح، موجودی است ماورای طبیعی و دست علوم تجربی از دامن آن کوتاه است و اینکه دانش طبیعی به آن دست نیافته است، دلیل بر نبود آن نمی‏تواند باشد.

غریب ماده گرا به خو اجازه دادند که ، پدیده ” روح “ را بعنوان افسانه ای قدیمی و خرافی ، به فراموشی محض بسپارند ، چرا که برای هر آنچه که بعنوان ” فرآیند روحی “ در طول تاریخ بشری معرفی شده است ( مثلا حتی حس معنویت جویی ) می توان ، توجیهی درجسم و به ویژه در سلسله اعصاب ، پیدا کرد .

 در راستای همین طرز تفکر بود که عده ای از پزشکان روس ، بخاطر عقاید مارکسیستی و ماتریالیستی حاکم بر کشورشان درصدد پیدا کردن مناطقی در مغز انسان برآمدند که از کار انداختن آن منطقه حس خدا جویی را حتی در بزرگان و علمای دین به کلی از بین ببرد.

آنچه مادی‏ها را جرئت داده است تا به انکار روح بپردازند این بوده است که آنها خیال کرده‏اند معتقدان به وجود روح، چون خواص و اوصافی را در انسان دیده‏اند که در نظر آنها توجیه و تفسیر علمی نداشته، لذا به وجود روح قائل شده‏اند تا بدین وسیله آن اوصاف را توجیه کنند و منشأی برای آن بسازند.

 در حالی که این اشتباه فاسدی است، زیرا هیچ گاه معتقدان به تجرد روح، چنین تقسیم‏بندی در خواص و صفات بشری نداشته‏اند که برخی را به جسم و برخی را که علل آن را نمی‏دانسته‏اند به روح نسبت دهند، بلکه تمام آن را مستقیما به جسم و توسط آن به روح مستند کرده‏اند .

منابع وماخذ

1 . روانپزشکى بالینى کاپلان، ترجمه دکتر مرسده سمیعى و دکتر حسن رفیعى، ص‏152 .

2 . 40 نکته پزشکى پیرامون نماز، دکتر مجید ملک محمدى، ص‏3 .

3 . الاسراء (17): 78 .

4: مجله پرسمان، شماره 15 .

5ـ ترجمه فارسی سیناپس کاپلان ـ سادوک ـ ج دوم ـ صفحه 473

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۱۱
سعید صفاری


همیشه درباره نماز با دید مذهب نگریستیم؛حرکات پر معنایی که من دوست دارم از نگاه ورزشی جالب و با ارزش به آن نگاه کنیم.ورزشی که روح و جسم ما درلحظاتی که به آن مشغولیم باری از معنا می گیرد.مطلب جالبی در سایت تبیان دیدم که مناسب دیدم براتون قرار بدم تا شما هم بخونید.

گروهی از نویسندگان مسلمان کوشیده اند، در حرکات حین نماز اعم از قیام و قعود و رکوع و سجود، جنبه هایی از نرمش عضلانی و ورزش بدنی را بجویند و آن را با نرمش های متداول دیگر که منجر به استراحت و آمادگی عضلانی می شوند، مقایسه کنند. اما دیدگاه ما به آرامش عضلانی ناشی از نماز، از دریچه دیگری است.
دانش پزشکی، امروزه به اثبات رسانده است که اگر شخصی حدود ساعت 10 شب بخوابد و ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود( یعنی 7 ساعت خواب) در ساعت 1 بامداد ، در بدن او برخی مواد شیمیایی شبه مورفین که به عنوان گروهی اندورفین ها و آنکفالین ها نامگذاری شده اند، ترشح می شوند که این مواد اثر مستقیم بر روی قسمت های مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند و منجر به راحتی (
relaxation) عضلانی، در طول روز بعدی برای فرد می شوند.

اما چنانچه شخص در ساعت 12 شب بخوابد و صبح روز بعد، ساعت 10 صبح از خواب بلند شود ( یعنی حدود 10 ساعت خواب)، اندروفین ها و آنکفالین ها بر خلاف حالت قبلی، افزایش ترشح کافی نخواهند داشت و در نتیجه سبب می شود با این که شخص حدود 3 ساعت بیشتر از حالت قبلی خوابیده است، از آرامش و استراحت عضلانی به اندازه کافی بهره مند نشود، و درست به همین علت است که هر چه خواب انسان بیشتر ادامه پیدا کند و مثلاً تا ساعت 10 صبح به درازا بکشد ، احساس خستگی و کوفتگی عضلانی پس از آن، بیشتر خواهد بود.

فریضه ” نماز ” با اثر درخشان و بی نظیری که در ایجاد سلامت خواب دارد (و به جنبه هایی از آن در قسمت های قبل اشاره نمودیم) در این مورد نیز نقش بسیار مؤثری ایفا می کند، چرا که ” نماز صبح” ضمن ایجاد الزام و وجوب برای سحر خیزی، انسان را خود به خود به سوی یک آرامش عضلانی ناشی از مواد شیمیایی درون زا سوق می دهد.
بزرگان عرصه علم و اندیشه مانند استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نیز برنامه زندگی خود را بر مبنای خوابیدن در ساعت حدود 10 شب و برخاستن از خواب، حدود نیم ساعت قبل از اذان تنظیم کرده بود تا از مواهب خدادادی و بی حد و حصر نماز، حداکثر فیض و بهره را ببرد.

با کمک از مطلبی به قلم :دکتر مجید ملک محمدی و http://www.badan3azi.com

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۱۲
سعید صفاری