.

.

آشنایی هر چه بیشتر با نماز و پیامد های آن -وبلاگ برگزیده کشوری در سال 1392

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

۵۰ مطلب با موضوع «پرسش و پاسخ» ثبت شده است

نماز در زمان رسول خدا(ص) به چه صورت خوانده می شد؛ به صورت نماز خواندن شیعه یا اهل سنّت؟

پاسخ:

برای جواب این سؤال لازم است چند مقدمه بیان شود:

1- هر پیامبری برای خودش جانشین داشت و این امر بدیهی و ضروری است. همان طور که هر کلاس درس، مدرسه، منزل، اداره، حکومت و غیره، در غیاب رئیس به جانشین، نیاز دارد؛ و الا هرج و مرج می شود.

چگونه باور کنیم که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در زمان حیات و ممات، جانشین نداشته و به فکر امت بعد از حیات خودش، نبوده است. رسول خدا(ص) در کتاب آسمانی اش به ما آموختند که حضرت موسی علیه السلام، فقط چهل روز از قوم بنی اسرائیل، فاصله گرفت و به میقات رفت و با وجود اینکه حضرت هارون(ع) به عنوان خلیفه و جانشین حضرت موسی در میان قوم بنی اسرائیل بود، وقتی از میقات برگشت، با کمال تعجب دید اکثر آن ها به دنبال سامری رفته و گوساله پرست و مشرک شده اند.[i]

پیامبر خدا(ص) به خوبی می دانستند که حکومت نو پای اسلام در مدینه، چه قدر دشمن داخلی و خارجی دارد. به خوبی می دانستند که دین نو پای اسلام جهت ریشه دواندن، نیاز به مبیّن و مفسر معصوم دارد تا دین، تحریف نشود. ایشان در قرآن به ما آموختند که، دینِ همه انبیا بعد از رحلتشان به تدریج منحرف شده و از مسیر اصلی خارج گردید.

این پیامبری که از گذشته و آینده اطلاع دارد، به فکر حکومت و دین خدا نیست؟ پیش بینی اختلافات قبیله ای و مردمی را نداشت؟ پیش بینی طمع دشمنان داخلی و خارجی را نداشت؟ پیش بینی تحریف در دین خودش را نداشت؟

چرا! داشت، که به عقیده شیعه تا دنیا باقی است، جانشینان و خلفای رسول الله هم به تدریج می آیند و از دین حفاظت و احکام خدا را برای مردم بیان می کنند. امروز حافظ واقعی دین امام زمان عجّل الله تعالی فرجه می باشد. ایشان رابط بین خدا و خلق اویند و واسطه فیض الهی هستند.

امام باقر علیه السلام می فرماید: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ أَوَّلَ وَصِی کانَ عَلَی وَجْهِ الْأَرْضِ، هِبَةُ اللَّهِ بْنُ آدَمَ وَ مَا مِنْ نَبِی مَضَی إِلَّا وَ لَهُ. .. وَ إِنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ کانَ هِبَةَ اللَّهِ لِمُحَمَّدٍ وَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَوْصِیاءِ وَ عِلْمَ مَنْ کانَ قَبْلَهُ أَمَا إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ عِلْمَ مَنْ کانَ قَبْلَهُ مِنَ الْأَنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلِین؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: اولین وصی و جانشین در روی زمین، هبة الله پسر حضرت آدم بود. هیچ پیغمبری از دنیا نرفت، جز این که جانشین داشت... علی بن ابیطالب مانند هبة الله است برای محمد(یعنی حکم جانشینی داشت) و علم اوصیا و پیشینیان خود را به ارث برده است؛ همانطور که حضرت محمد(ص) علم پیغمبران و مرسلین پیش از خود را به ارث برده است.»[ii]

2- شیعه پیرو مکتب اهل بیت(ع) است که به تعبیر قرآن و روایات، اهل بیت(ع) معصومند؛ «إِذِ ابْتَلی‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما»[iii] «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»[iv] و روایت «عَنِ النَّبِی(ص ) أَنَّهُ قَالَ إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ»[v] که نقل این روایت مورد اتفاق شیعه و سنی است.

اما چهار فرقه اهل تسنن: حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی، پیرو چهار امامند که هر کدام امامت یک مذهب را به عهده دارند. ائمه اربعه اهل تسنن حداقل قریب به صد سال بعد از وفات پیامبر(ص) با دین او آشنا شده اند و رسول خدا را زیارت نکرده اند.

آقای ابوحنیفه در سال 150 قمری، آقای مالک در سال 179 قمری، آقای شافعی در سال 204 قمری و آقای احمد بن حنبل در سال 241 قمری وفات کرده اند. این چهار نفر نه نابغه بودند و نه دستوری از پیامبر مبنی بر پیروی از اینان بالخصوص وارد شده است. اما شیعه مکتبش را از حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه (س)، حضرت حسن (ع) و حضرت حسین(ع) می گیرد که در دامن رسول الله بزرگ شده اند و شب و روز کنار ایشان زندگی می کردند.

نماز پیامبر را این چهار نفر نقل کنند به دل می چسبد و به باور می نشیند یا کسی که 150 سال بعد می زیسته؟ و «اهل البیت ادری بما فی البیت؛ اهل خانه می دانند در خانه چه خبر است.»[vi]

3- در زمان عمر نقل روایت رسول الله(ص) به منظور کتمان فضایل حضرت علی(ع) و به بهانه این که با قرآن اشتباه می شود، ممنوع شد و تا صد سال ادامه داشت و در زمان عمر بن عبد العزیر نقل روایت آزاد شد؛ مگر قرآن در زمان رسول خدا نبود؟ چرا آن موقع فرمایشات پیامبر با قرآن اشتباه نمی شد؟ چرا امروزه و در حال حاضر، اشتباه نمی شود؟

فرقه ای که پیرو کسانی هستند که تا صد سال، نقل کلمات نورانی و چاره ساز پیامبر را ممنوع کرده، از پیامبر چیزی جز روایات تحریف شده ندارد.

اما در باره اختلاف شکل نماز میان شیعه و سنی باید گفت: دست بسته نماز خواندن، در زمان عمر باب شد. عده ای از اسیران ایرانی را نزد عمر آوردند، این ها در حالی که دست بر روی شکم نهاده بودند، مقابل عمر ایستادند. عمر پرسید: این چه طرز ایستادن است؟ گفتند: ما جهت احترام در مقابل امیران و بزرگان این گونه می ایستیم. عمر دستور داد، مردم دست بسته نماز بخوانند.

اما روایاتی که از شیعه و سنی نقل شده خلاف این است. امام صادق(ع) فرمودند: «لَا تُکفِّرْ فَإِنَّمَا یفْعَلُ ذَلِک الْمَجُوسُ وَ لَا تَقُولَنَّ إِذَا فَرَغْتَ مِنْ قِرَاءَتِک آمِینَ فَإِنْ شِئْتَ قُلْتَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین؛ در نماز دست هایت را روی سینه مگذار که این شیوه مجوسیان و زرتشتیان است. بعد از حمد در نماز «آمین» نگو، اگر خواستی بگو: الحمد لله رب العالمین[vii]

روایتی که درباره کیفیت نماز رسول خدا(ص) که در کتب معتبر اهل سنت مثل سنن ابن داود، سنن بیهقی و سایر کتب دیگر نقل شده است، شکل واقعی نماز را ترسیم کرده است:

«أَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا حُمَیدٍ السَّاعِدِی فِی عَشْرَةٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم، مِنْهُمْ أَبُو قَتَادَةَ قَالَ أَبُو حُمَیدٍ أَنَا أَعْلَمُکمْ بِصَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم، قَالُوا فَلِمَ فَوَاللَّهِ مَا کنْتَ بِأَکثَرِنَا لَهُ تَبَعًا وَلَا أَقْدَمَنَا لَهُ صُحْبَةً. قَالَ بَلَی. قَالُوا فَاعْرِضْ. قَالَ کانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم، إِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ یرْفَعُ یدَیهِ حَتَّی یحَاذِی بِهِمَا مَنْکبَیهِ ثُمَّ یکبِّرُ حَتَّی یقِرَّ کلُّ عَظْمٍ فِی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلًا ثُمَّ یقْرَأُ ثُمَّ یکبِّرُ فَیرْفَعُ یدَیهِ حَتَّی یحَاذِی بِهِمَا مَنْکبَیهِ ثُمَّ یرْکعُ وَیضَعُ رَاحَتَیهِ عَلَی رُکبَتَیهِ ثُمَّ یعْتَدِلُ فَلَا یصُبُّ رَأْسَهُ وَلَا یقْنِعُ ثُمَّ یرْفَعُ رَأْسَهُ فَیقُولُ: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ. ثُمَّ یرْفَعُ یدَیهِ حَتَّی یحَاذِی بِهِمَا مَنْکبَیهِ مُعْتَدِلًا ثُمَّ یقُولُ «اللَّهُ أَکبَرُ». ثُمَّ یهْوِی إِلَی الأَرْضِ فَیجَافِی یدَیهِ عَنْ جَنْبَیهِ ثُمَّ یرْفَعُ رَأْسَهُ وَ یثْنِی رِجْلَهُ الْیسْرَی فَیقْعُدُ عَلَیهَا وَیفْتَحُ أَصَابِعَ رِجْلَیهِ إِذَا سَجَدَ وَیسْجُدُ ثُمَّ یقُولُ «اللَّهُ أَکبَرُ». وَیرْفَعُ رَأْسَهُ وَیثْنِی رِجْلَهُ الْیسْرَی فَیقْعُدُ عَلَیهَا حَتَّی یرْجِعَ کلُّ عَظْمٍ إِلَی مَوْضِعِهِ ثُمَّ یصْنَعُ فِی الأُخْرَی مِثْلَ ذَلِک ثُمَّ إِذَا قَامَ مِنَ الرَّکعَتَینِ کبَّرَ وَرَفَعَ یدَیهِ حَتَّی یحَاذِی بِهِمَا مَنْکبَیهِ کمَا کبَّرَ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ثُمَّ یصْنَعُ ذَلِک فِی بَقِیةِ صَلَاتِهِ حَتَّی إِذَا کانَتِ السَّجْدَةُ الَّتِی فِیهَا التَّسْلِیمُ أَخَّرَ رِجْلَهُ الْیسْرَی وَقَعَدَ مُتَوَرِّکا عَلَی شِقِّهِ الأَیسَرِ. قَالُوا صَدَقْتَ هَکذَا کانَ یصَلِّی؛ ابوحمید ساعدی که خود از اصحاب پیامبر است در جمع ده نفر از یاران پیامبر گفت: من به نماز پیامبر از شما داناترم! گفتند: چطور؟ شما که بیشتر از ما از پیامبر پیروی نکرده و بیشتر از ما با ایشان مصاحبت و همراهی نکرده ای؟ گفت: بله. اصحاب گفتند: نماز رسول الله را به ما نشان و معرفی نما. جواب داد: رسول خدا وقتی به نماز می ایستاد، دست ها را تا محاذی شانه هایش، بالا می برد، سپس تکبیر می گفت تا این که بدن ثابت و بی تحرک می شد. حمد و سوره، قرائت می فرمود و به هنگام رکوع دست ها تا شانه بالا و تکبیر می گفت و سپس به رکوع می رفت. در رکوع، بدن حضرت مستقیم بود، طوری که دست ها روی زانو قرار داشت. سر را نه خم و نه بلند می کرد. وقتی سر از رکوع بر می داشت، می فرمود: سمع الله لمن حمده. سپس دست ها را تا محاذی شانه بلند کرده و در حال قیام و سکون بدن، می فرمود: الله اکبر و به سجده می رفت. در سجده دست ها را از بدن دور می کرد، در حالی که انگشتان پای حضرت، باز بود. حضرت بین دو سجده روی پای چپ می نشست. همین طور ادامه می داد تا سلام آخر که حضرت روی پای چپ نشسته و تکیه داده بودند. همه آن ده صحابی گفتند: راست گفتی! نماز رسول الله همان است که نقل کردی.»[viii](تورک؛ به این کیفیت که بر ران چپ نشیند و ران ها را بهم بچسباند و پشت پای راست را بر کف پای چپ گذارد.)

ابوحمید ساعدی که خود نماز پیامبر را دیده و به قدری توجه دارد که وضعیت انگشتان حضرت در سجده را گزارش می دهد، اگر رسول خدا دست بسته نماز می خواند، حتما نقل می کرد؛ زیرا دست بسته نماز خواندن آشکارتر از انگشتان باز پا در سجده است.

همچنین اگر پیامبر دست بسته نماز می خواند، آقای ابوحمید ساعدی که به این موضوع اشاره نکرده -  عمدا یا از روی فراموشی - ده صحابی پیامبر حتما تذکر می دادند، بنابراین قطعا پیامبر دست بسته نماز نخواندند.

البته این روایت در کتب شیعی مثل عوالی اللئالی و مستدرک الوسائل نقل شده است.

با مطالب ارائه شده، معلوم شد که نماز در عصر رسول الله قطعا دست باز و به شکل شیعیان خوانده می شد. امروزه پیروان مذهب مالکی که یکی از فرقه های بزرگ اهل تسنن است، مثل شیعه دست باز نماز می خوانند و کسانی که دست بسته نماز می خوانند، این عمل را مستحب می دانند. ولی شیعه این عمل را موجب بطلان نماز می داند. چرا که بر اساس روایات اهل بیت(ع)، رسول خدا(ص) دست بسته نماز نمی خواندند و شیعه تابع سنت رسول الله است.

 

پی نوشت ها:              

 


[i] اعراف، 154- 142.

[ii] کافی، ج‏1، ص 225.

[iii] بقره، 124(تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 43).

[iv] احزاب، 33(تفسیر نمونه، ج‏17، ص: 29).

[v] وسائل‏الشیعة ج  27، ص  34.

[vi] بحارالأنوار، ج 78، ص  273.

[vii] علل الشرایع، ج 2، ص 358.

[viii] سنن أبی داود، ج‏2، ص 496.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۳ ، ۲۲:۳۴
سعید صفاری

مدتی پیش با یکی از دوستان صحبت از حدیثی از امام صادق علیه السلام شد که فرمودند: «شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد؛ نمی رسد» دوستم، گفت: این شفاعت شبیه به پارتی بازی نیست؟ خواهش می کنم، اگر مقاله یا کتابی در این زمینه دارید؛ برام بفرستید. با سپاس فراوان

پاسخ:

حدیث مورد نظر منسوب به امام صادق علیه السلام است. و این حدیث در بیان جایگاه و اهمیت نماز در دین اسلام و نزد ائمه معصومین علیهم السلام است. چرا که در مکتب اسلام، نماز پس از اصول عقائد، اولین فروع از احکام عملی اسلام و عمود اسلام است که اگر نماز پذیرفته شد؛ دیگر اعمال هم پذیرفته خواهد شد. بنابر این، نظر امام علیه السلام هم به این است که موضوع به این مهمی را نباید دست کم گرفت. و اگر کسی چنین کرد مورد عنایت ما نیست. و این با مسئله پارتی بازی تفاوت می کند. چرا که پارتی بازی یعنی کمک به کسی که هیچ امیتاز و ویژه گی ندارد، جز دوستی و رفاقت. درحالی که شفاعت دقیقاً مانند این است که شاگردی در تمام زمینه های اخلاقی و درسی خوب است؛ منتها فقط تک درسی را زیر نمره قبولی آورده که اگر معلم نیم نمره ای به او بدهد؛ از مردود شدن نجات پیدا می کند. و یا مانند آن می ماند که کسی قله ای را در حال طی کردن و پیمودن است؛ تا به نزدیکی های ارتفاع قله رسیده و امام در بالای آن قله ایستاده و آن شخص، یکی دو قدمی مانده تا به نوک قله برسد، دست نیاز بلند می کند و امام دستش را می گیرد. شفاعت نیز این گونه است. در حالی که اگر امام دست ایشان را نگیرد؛ این در منظر عقلا بی عدالتی محسوب می شود و دیگران می گویند کسی که این همه زحمت کشیده تا به چند قدمی قله رسیده، با کسی که خود را به زحمت نیانداخته و راهی را نپیموده است؛ در منظر امام، یکسان می باشند.

امام می فرماید: کسی که شیعه باشد و تمام کارهایش درست باشد، ولی نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما در آن روز جزا، نمی رسد. این کجایش پارتی بازی است؟! اتفاقا این مبارزه با پارتی بازی است. چون این حدیث در مقابل کسانی است که مدعی اند شیعه هستند و اهل بیت آن ها را نجات می دهد و لازم نیست به واجبات و  نماز اهمیت بدهند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۴۷
سعید صفاری

چرا باید از سن خاصی نماز خواندن را شروع کنیم؟

پاسخ:

نماز خواندن، سن خاصی ندارد. کودک شما که قدرت بر ادای نماز با شرائطش داشته باشد؛ اگر نماز بخواند مقبول درگاه الاهی خواهد بود. بله در یک سن خاصی نماز بر افراد واجب می شود؛ که در دختران، کامل شدن 9 سال قمری و در پسران کامل شدن 15 سال قمری می باشد.

اگر می خواهیم فرزندان مان در آینده نماز خوان شوند؛ بهتر است که آنان را از سن خردسالی به خواندن نماز، تشویق کنیم. اگر فرزندنتان را تا سن بلوغ آزاد بگذارید و ایشان را با نماز آشنا نکنید، امکان این که نسبت به نماز بی اهمیت شوند؛ زیاد است. این که در سن خاصی بر انسان نماز واجب می شود به دلیل این است که عقل انسان هم به موازات جسمش رشد می کند. رشد عقلانی انسان برای پذیرش عبادت و تقبل تکالیف الاهی، سن بلوغ می باشد. دختران در سن 9 سالگی و پسران در سن 15 سالگی به بلوغ عقلی می رسند؛ لذا انجام تکالیف بر آنان واجب می شود.

یک انسان عاقل و حکیم اگر به کسی دستوری می دهد؛ باید بررسی کند که شخص مأمور، توانایی انجام آن کار را دارد یا نه. توانایی درک آن را دارد یا نه. به اعتبار این که دختران، مادران آینده هستند و نقش تربیتی مستقیم و بیشتری برای فرزندان، نسبت به مردان دارند؛ زودتر به سن بلوغ و ارتباط با خداوند می رسند. در سنین کمتری به آنان مسئولیت داده می شود و مورد خطاب تکلیفی خدا قرار می گیرند تا تمرینی باشد برای اداره منزل و تربیت فرزندان.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۴۵
سعید صفاری

چرا باید در زمان های خاص نماز بخوانیم؟

پاسخ:

حسن بن عبد اللَّه به نقل از پدرش از جدّش حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السّلام در ضمن حدیث طولانیکه در بردارنده پرسشهاییهود از پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله از امور مهمّ است، روایت نموده که آنان از حضرت صلّی اللَّه علیه و آله از علّت اوقات نمازها پرسیدند به این صورت که یکی از آنان عرض کرد: ای محمّد، مرا از ناحیه خداوند- عزّ و جلّ- خبر ده که علّت وجوب نمازهای پنجگانه در پنج وقت بر امّتت در ساعتهای شبانه روز چیست؟ پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: «وقتیکه آفتاب به نقطه زوال می رسد؛ حلقهای دارد که در آن وارد می شود و هنگامیکه در آن داخل شد؛ وقت ظهر و زوال می شود و همه اشیاء مادون عرش در برابر اسماء و صفات پروردگارم تسبیح می گویند و آن همان ساعتی است که پروردگارم بر من درود و رحمت می فرستد، لذا خداوند- عزّ و جلّ- نمازگزاردن در آن هنگام را بر من و امّتم واجب نموده و فرموده است:أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوک الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیلِ؛ از وقت زوال آفتاب تا تاریکی شب نماز بپا دار.(اسراء، 78)

و آن همان ساعتی است که جهنّم را در روز قیامت می آورند. پس هر مؤمنیکه در آن ساعت موفّق به سجده یا رکوع یا قیام شده باشد؛ خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام می کند.

و وقت نماز عصر، همان ساعتی است که حضرت آدم علیه السّلام از میوه درخت بهشتی تناول نمود و در نتیجه خداوند او را از بهشت بیرون راند. لذا خداوند بهفرزندانش دستور داده که این نماز را تا روز قیامت بخوانند و آن را برای امّت من برگزید و آن نماز از محبوبترین نمازها در نزد خداوندعزّ و جلّ است و خداوند به من سفارش فرموده که به خصوص آن را از میان دیگر نمازها پاس بدارم.

و وقت نماز مغرب، همان ساعتی است که خداوند توبه حضرت آدم علیه السّلام)را پذیرفت و فاصله بین تناول میوه درخت بهشتی و پذیرش توبهاش، سیصد سال از روزهای دنیا، نسبت به روزهای آخرت بود.که هر روز از آن مانند هزار سال از سالهای دنیا می باشد.یعنی از وقت عصر شرعی تا شام و مغرب می باشد. پس حضرت آدم علیه السّلام سه رکعت نماز خواند.یک رکعت برای ترک اولی و خطای خود، و یک رکعت به خاطر خطیئه حوّا، و یک رکعت برای توبهاش. لذا خداوندعزّ و جلّ این سه رکعت را بر امّتم واجب فرمود و آن همان ساعتی است که دعا در آن مستجاب می شود. و پروردگارم وعده داده که هر کس از امّتم در آن ساعت دعا کند؛ دعایش را مستجاب نماید و این همان نمازی است که خداوندعزّ و جلّ به من دستور داد و فرمود:فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ، وَ حِینَ تُصْبِحُونَ؛ «پاک و منزّه است خداوند هنگامیکه شب می کنید و آن هنگام که صبح می کنید»(روم، 17)

امّا وقت نماز عشا، به راستیکه قبر، تاریکی و ظلمتی دارد و روز قیامت را تاریکی و ظلمتی است. لذا خداوند به من و امّتم دستور داده که این نماز را در این هنگام بخوانیم تا بدین وسیله قبرهای امّتم را روشن و بر پل صراط به آنان نور و روشنایی عنایت شود. هر گامیکه برای خواندن نماز عشا برداشته می شود؛ خداوند بدن صاحب آن گام را بر آتش جهنّم حرام می گرداند و این همان نمازی است که خداوند برای فرستادگان پیش از من برگزیده بود.

و امّا وقت نماز صبح، هنگامیکه خورشید طلوع می کند؛ بر شاخهای شیطان طلوع می کند و خداوندعزّ و جلّ به من دستور داده که نماز صبح را پیش از دمیدن آفتاب و پیش از آنکه کافر آفتاب پرست بر آن سجده می کند؛بخوانم و امّتم برای خدا سجده و کرنش نمایند. و زود خواندن آن در نزد من محبوبتر است و آن همان نمازی است که فرشتگان شب و ملائکه روز آن را مشاهده می کنند.یهودی گفت: راست گفتی ای محمّد» (بن طاوس الحلی، سید علی، فلاح السائل، ص 125)

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۴۳
سعید صفاری

کیفیت نماز در ادیان مختلف چگونه است؟

پاسخ:

همه ادیان الاهی نماز داشته اند؛ ولی کیفیت نماز آن ها روشن نیست. در قرآن کریم در چند آیه اشاره به نماز ادیان سابق دارد:

1. در مورد حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَینَ ما کنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیا؛ هر جا که باشمخداوند مرا بسیار بابرکت و سودمندم ساخته، و تا زندهام به نماز و زکات سفارش کرده است»(مریم، 31)

2- در سوره بقره آیه 83، می فرماید: «ما از بنی اسرائیل عهد گرفتیم که نماز را اقامه نمایند»

3- «وَ أَوْحَینا إِلی مُوسی وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ اجْعَلُوا بُیوتَکمْ قِبْلَةً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ؛و به موسی و برادرش وحیکردیم که: خانههایی در سرزمین مصر برای قوم خود فراهم آورید و خانههایتان را روبروی هم قرار دهید و نماز را برپا دارید و مؤمنان را [به رهایی از چنگال فرعونیان] مژده ده»(یونس،87)

4- «رَبَّنا إِنِّی أَسْکنْتُ مِنْ ذُرِّیتی بِوادٍ غَیرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیتِک الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیقیمُوا الصَّلاه؛ حضرت ابراهیم عرض می کند: پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّهای بی کشت و زرع نزد خانه حرمت یافتهات (کعبه) سکونت دادم. پروردگارا! برای اینکه نماز را بر پا دارند»(ابراهیم، 37)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۴۲
سعید صفاری

واژه فارسی نماز از واژه پهلوی «نماک» گرفته شده است و آن هم به نوبه خود از ریشه باستانی «نم» به معنای خم شدن و کرنش است که اندک اندک بر مفهوم صلات یا عبادت ویژه مسلمانان منطبق شده است.
بر اساس برخی اسناد تاریخی گروهی از ایرانیان تازه مسلمان در سال های حکومت اعراب بر ایران، به جای واژه «صلوه» از کلمه «نماک» استفاده می کرده اند و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای «الصلوه» واژه «النماک» و به جای «حی علی الصلاه» عبارت «بشتابید به سوی نماک» را به کار می برده اند
با توجه به موارد کاربرد واژه نماز می توانیم برای آن سه معنای کلی در نظر بگیریم:
معنای اول: خدمت و خدمتکاری، اطاعت و فرمانبرداری، سر فرود آوری و تعظیم، سر به زمین نهادن، کرنش و تکریم، اظهار طاعت و بندگی
واژه های نماز بردن، در نماز آمدن، به نماز آمدن، در نماز آوردن، به معنای پرستش کردن، عاجزی نمودن، خم شدن، به علامت تعظیم و بندگی و به خاک افتادن به قصد تعظیم در برابر پادشاهی یا بزرگی دیگر به کار رفته است.
خاقانی می گوید:
چون چرخ در رکوع و چو مهتاب در سجود
بردم نماز آن که مرا زیر بار کرد
معنای دوم: کلمه ی نماز به معنای پرستش و ادای طاعت ایزد متعال و عرض نیاز به سوی خدای عالمیان است؛ به طریقی که در شریعت پیامبران وارد شده است که در این معنا معاد کلمه «صلوه» است.
فردوسی با توجه به این معنا سروده است:
چنین گفت امروز شاه از نماز
همانا نیاید به کاری فراز
در شعر فرخی آمده است:
طاعت تو چون نماز است و هر آن کس کز نماز
سر بتابد بی شک او را کرد باید سنگسار
معنای سوم: چون شرط نماز طهارت است و کلمه نماز مفهوم طهارت و پاکیزگی را تداعی می کند، کلمه «نمازی» منسوب به نماز و به معنای دوستدار نماز است؛ هم چنین به معنای پاک و طاهر نیز به کار رفته است. در تعبیر دیگر، نمازی کردن به معنای پاک کردن، شستن، آب کشیدن و غسل دادن است و «نماز کن» به معنای شست و شو کننده به کار می رفته است.
فرهنگ عمید نماز را چنین معنا کرده است: «پرستش، نیاز، سجود، بندگی و اطاعت، خم شدن برای اظهار بندگی و اطلاعت و یکی از فرایض دین، عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که پنج بار در شبانه روز به جا می آورند.»

پی نوشت ها:

1- نمازشناسی، ج1، ص 65، با استفاده از احکام قرآن، دکتر محمد خزائلی، ص 338، انتشارات جاویدان، 1358.
2- همان، ج1، ص 65.
3- همان.
4- همان، ص 67.
5- نمازشناسی، ج1، ص 71.
6- فرهنگ عمید، ج2، ص 1919.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۱:۳۷
سعید صفاری