.

.

آشنایی هر چه بیشتر با نماز و پیامد های آن -وبلاگ برگزیده کشوری در سال 1392

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

۱۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

وضو در کنار آثار متعدد و بزرگ اخروی، آثاری نیز در امور دنیایی انسان‌ها دارد که عبارت‌اند از:

1. سلامتی جسم؛ در حدیثی پیامبر گرامی اسلام(ص) خطاب به امام علی(ع) می‌فرماید: «وضو گرفتن قبل و بعد از غذا خوردن باعث شفای جسم و رفع بیماری‌های آن است». 

2. برطرف کننده فقر و افزایش روزی؛ امام صادق(ع) فرمود: «وضو گرفتن قبل و بعد از خوردن غذا، فقر را برطرف کرده و رزق و روزی را زیاد می‌کند» 

3. زیاد شدن خیر خانه؛ این مورد که اعم از مورد قبلی است. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «هر کس دوست دارد که خیر خانه‌اش (که هم شامل مال و اموال و هم فرزند و امور معنوی خانواده) زیاد شود، هنگام آماده شدن غذا وضو بگیرد». 

4. برطرف شدن ناراحتی؛ یکی دیگر از آثار وضو گرفتن بعد از غذا، برطرف شدن هم و غم است. از پیامبر اکرم(ص) در باب وضو نقل شده است: «وضوی بعد از غذا همّ و غم را برطرف می‌کند» 

گفتنی است؛ آثاری که برای عمل نیک و یا بد در آیات و روایات بیان شده است؛ از یک نگاه اخروی‌اند و از نگاهی دیگر دنیوی؛ یعنی این‌گونه نیست که آثار دنیوی آن بی‌ارتباط با آثار اخروی باشند؛ مانند سلامتی جسم که در وضو به اندازه‌ی خود اثر گذار است؛ چرا که برای عبادت و بندگی خداوند و داشتن آخرتی نیکو سلامت جسم به اندازه خود تأثیر دارد؛ بنابر این، آثار دنیوی به نوعی به آثار اخروی بر می‌گردند؛ به علاوه، خیلی از آثار به ضمیمه‌ی اعمال نیک دیگر اثر بخش‌اند.



 برقی، احمد بن محمد، المحاسن، محقق و مصحح: محدث، جلال الدین،‏ ج 2، ص 425، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، قم، 1371ق.

  کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 6، ص 290، ح 2 و 5، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، تهران، 1407ق.

المحاسن، ج 2، ص 424.

 الکافی، ج 6، ص 290.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۸
سعید صفاری

در وضو، اگر مانعی برای رسیدن آب به ظاهر اعضا باشد، باید بر طرف شود، اما زیر ناخن‌ها جزو ظاهر اعضا نیست و وجود جرم در زیر آن برای وضو اشکالی ندارد. لذا فقها در این‌باره می‌گویند:
اگر زیر ناخن چرک [و جرم] باشد، وضو اشکال ندارد، ولى اگر ناخن را بگیرند [و چرک باقی بماند] باید براى وضو آن چرک را برطرف کنند و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقدارى را که از معمول بلندتر است برطرف نمایند 

 


. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده: بنی‌هاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج‌1، ص 176، م 291، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۶
سعید صفاری

یک از شرایط صحت نماز جماعت آن است که مکان نماز مأمومین پایین‌تر از مکان نماز امام جماعت نباشد لذا در برخی از مساجد به جهت رعایت این مسئله در زمان اتصال صفوف به صحن یا جاهای دیگر مسجد که سطح پایین‌تری دارند، در ساخت محراب، مقداری آن را داخل زمین قرار می‌دهند.
خاطرنشان می‌شود علت این حکم، روایاتی  است که از امامان معصوم (ع) نقل شده و شاید حکمت آن، رعایت فروتنی امام نسبت به مأمومین بوده و اینکه این مسئله موجب غلو در جایگاه امام جماعت و انحراف در عبادت مأمومین نگردد

 


  فاضل لنکرانى، محمد، احکام جوانان، ص 135، مسئله 332، امیر قلم، قم، سى و پنجم، 1427ق.

 . «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْإِمَامِ یُصَلِّی وَ خَلْفَهُ قَوْمٌ أَسْفَلُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی یُصَلِّی فِیهِ قَالَ إِنْ کَانَ الْإِمَامُ عَلَى شِبْهِ الدُّکَّانِ أَوْ عَلَى أَرْفَعَ مِنْ مَوْضِعِهِمْ لَمْ تَجُزْ صَلَاتُهُمْ وَ إِنْ کَانَ أَرْفَعَ مِنْهُمْ بِإِصْبَعٍ أَوْ أَکْثَرَ أَوْ أَقَلَّ إِذَا کَانَ الِارْتِفَاعُ بِقَطْعِ سَیْلٍ وَ إِنْ کَانَتِ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةً وَ کَانَ فِی مَوْضِعٍ مِنْهَا ارْتِفَاعٌ فَقَامَ الْإِمَامُ فِی الْمَوْضِعِ الْمُرْتَفِعِ وَ قَامَ مَنْ خَلْفَهُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ الْأَرْضُ مَبْسُوطَةٌ إِلَّا أَنَّهَا فِی مَوْضِعٍ مُنْحَدِرٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ سُئِلَ فَإِنْ قَامَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْ مَوْضِعِ مَنْ یُصَلِّی خَلْفَهُ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ وَ قَالَ ع إِنْ کَانَ الرَّجُلُ فَوْقَ بَیْتٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ دُکَّاناً کَانَ أَوْ غَیْرَهُ وَ کَانَ الْإِمَامُ یُصَلِّی عَلَى الْأَرْضِ وَ الْإِمَامُ أَسْفَلَ مِنْهُ کَانَ لِلرَّجُل أَنْ یُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ یَقْتَدِیَ بِصَلَاتِهِ وَ إِنْ کَانَ أَرْفَعَ مِنْهُ بِشَیْ‌ءٍ کَثِیرٍ»؛ شیخ صدوق، محمّد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج ‌1، ص 387، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۸
سعید صفاری

ا توجه به روایت زیر، «تَوَشُّح» را توضیح بدهید. «محمّد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن علی بن الحکم عن هشام بن سالم عن أبی بصیر عن أبی عبد الله(ع) قال: لَا یَنْبَغِی أَنْ تَتَوَشَّحَ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ وَ أَنْتَ تُصَلِّی وَ لَا تَتَّزِرْ بِإِزَارٍ فَوْقَ الْقَمِیصِ إِذَا أَنْتَ صَلَّیْتَ فَإِنَّهُ مِنْ زِیِّ الْجَاهِلِیَّةِ».

«تَوَشُّح» در لغت از ماده «وشح»؛ به معنای آویختن حمایل (آنچه به شانه و پهلو آویزند  و جامه به دوش افکندن است. ما با توجه به این‌که روایات مربوط به توشّح، یک بحث شرعی و فقهی را پیش می‌کشند، لغت‌دانان و فقهای بزرگوار توشّح ‌را به گونه‌های مختلف معنا کرده‌اند:
1.
معروف فقها  و بیشتر ارباب لغت:  گذراندن یک طرف لباس از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ، آن‌گونه که شخص مُحرم در احرام حج انجام می‌دهد.
2.
افکندن لباس از شانه تا تهیگاه و بستن آن در وسط 
3.
برخی از اهل سنت: داخل کردن یک طرف لباس در زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ و طرف دیگر، زیر بغل چپ و افکندن آن بر دوش راست، سپس گره زدن آن دو به هم بر روى سینه. 
در روایات زیر توشّح به همان معنای معروف فقها و لغت‌دانان است؛ یعنی گذراندن یک طرف لباس از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ.
امام صادق(ع) فرمود: «شایسته نیست که روى پیراهن، یک ملافه را به صورت توشّح آویزان کنی و نماز بخوانى. و شایسته نیست که روى پیراهن، یک ملافه را مانند لنگ حمام به کمر ببندى و نماز بخوانى. این گونه لباس، شیوه دوران جاهلیت بود 
عمّار ساباطى، می‌گوید: از حضرت امام صادق(ع) پرسیدم؛ شخصى که امام جماعت براى گروهى است، آیا جایز است در هنگام امامت لباس را به صورت توشّح بپوشد؟ آن‌حضرت فرمود: «خیر، شخص با جماعت و گروهى نماز نخواند و حال آن‌که روى لباس‌هایش، توشّح بپوشد، اگر چه لباس‌هایش زیاد هم باشند؛ زیرا امامى که این‌گونه لباس پوشیده حق ندارد با مردم نماز جماعت بخواند . 
امام باقر یا امام صادق(ع) فرمود: «پوشیدن ردا و عبا بر روی توشّح، در نماز مکروه است و پوشیدن لباس به صورت توشّح بر روی پیراهن [نیز] مکروه است   
از امام باقر و امام صادق(ع) سؤال کردند: علّت چیست که شخص نباید در حال نماز روى پیراهنش، لباس را به صورت توشّح بپوشد؟ فرمودند: «علّتش آن است که در نماز باید با تواضع و خوارى باشند و توشّح نشانه تکبّر و گردن فرازى است، از این‌رو؛ در نماز جایز نیست این طور لباس بپوشید 
از توشّح در بخش‌های نماز  و حج  کتاب‌های فقهی بحث شده است. توشّح در حال نماز به‌ویژه براى امام جماعت کراهت دارد.  اما توشّح یکى از دو لباس احرام براى مُحرم جایز است  ‌

 


 . فرهنگ فارسی معین، واژه «حمایل».

 . بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 273، انتشارات اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1375ش؛ فرهنگ لغت عمید، واژه «توشح».

 . فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، ج ‌5، ص 275، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1416ق؛ کاشف الغطاء، جعفر بن خضر، کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء، ج ‌4، ص 531، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1422ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ‌ج ‌18، ص 238، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق.

 . «وَ هُوَ أن یُدْخِلَهُ تَحْتَ إِبْطِهِ الْأَیْمَنِ و یُلْقِیهِ عَلَى مَنْکِبِه الْأَیْسَرِ کَمَا یَفْعَلُهُ الْمُحَرِمُ»؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی‌تا؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏2، ص 633، دار صادر، بیروت، چاپ سوم؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 4، ص 246، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1414ق؛  ‏طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی‏، سید احمد، ج ‌2، ص 423، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.

   «و التوشح و هو إرسال الرداء من العاتقین الى الکشحین و شده»؛ ابن فهد حلّی، جمال الدین احمد بن محمد، الرسائل العشر، محقق و مصحح: رجائی‌، سید مهدی، ص 68، انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی قدس سره، قم، چاپ اول، 1409ق.

  «ابن سیدة: و التوشُّح أَن یَتَّشِحَ بالثوب، ثم یُخرجَ طَرَفه الذی أَلقاه على عاتقه الأَیسر من تحت یده الیمنى، ثم یَعْقِدَ طرفیهما على صدره‏»؛ لسان العرب، ج ‏2، ص 633؛ تاج العروس من جواهر القاموس، ج 4، ص 246.

  کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏3، ص  395 ، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

 . شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ‏2، ص 329، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 396، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.

 . وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 396.

 . علل الشرائع، ج ‏2، ص 329؛ وسائل الشیعة، ج ‏4، ص 398.

 . ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 12، ص 426، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق.

 . ر.ک: همان، ج ‌27، ص 447 و 451.

 . طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی (المحشّی)، محقق و مصحح: محسنی سبزواری‌، احمد، ج 2، ص 358، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق.

 . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج ‌18، ص 238؛ العروة الوثقى (المحشّى)، ج ‌4، ص 671.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۶
سعید صفاری

روایات در موضوع اولین نماز جماعت در اسلام چنین می‌گویند:
1.
جبرئیل هیچ وقت بدون اجازه نزد پیامبر(ص) نمی‌آمد؛ او روزی در بلندی‌های مکه، خدمت پیامبر(ص) رسید پاى خود را بر زمین زد و چشمه آبى جارى شد، آن‌گاه وضو گرفت و رسول خدا هم وضو گرفت و نماز خواند، آن نماز، اولین نماز واجبی بود که حضرت محمّد(ص)‏ در زمین به‌جاى آورد، امام على(ع) نیز با رسول خدا(ص) آن نماز را خواند، در همان روز پیامبر اکرم(ص)  نزد خدیجه(س) آمد و او را از نماز خبر داد که ایشان نیز وضو گرفت و نماز عصر آن روز را ادا کرد...»  طبق این روایت، اولین نماز جماعت از سوی پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) اقامه شد.
2.
امام صادق(ع) فرمود: «اوّلین نماز جماعت در اسلام این‌گونه بود که ابوطالب(عموی پیامبر) به همراه فرزندش جعفر، از کنار حضرتشان می‌گذشت که دید آن‌حضرت نماز می‌خواند و حضرت على(ع) در سمت راست او ایستاده است، پس به جعفر گفت: در کنار پسر عمویت نماز بخوان. او نیز آمد و در سمت چپ رسول خدا(ص) ایستاد و در این زمان که ابوطالب دو فرزند خود را کنار پیامبر در حال نماز دید، ابیاتی را سرود ...». 
قریب به همین محتوا در منابع دیگر نیز نقل شده است. از این روایات به‌دست می‌آید که ابوطالب و جعفر از نماز و همچنین رسالت پیامبر اطلاع داشتند.
نقل دیگری در برخی از منابع آمده است که هر دو مورد مذکور را با هم ذکر کرده که می‌تواند ما را در فهم بهتر روایت به خصوص در موقعیت‌های زمانی آنها، کمک کند. نقل مذکور چنین است: زمانی که پیامبر(ص) به چهل سالگی رسید، جبرئیل او را به ادای نماز و حدود آن دعوت کرد، و هنوز که امر به اوقات نماز نشده بود، آن‌حضرت نماز را در هر وقتی دو رکعتى انجام می‌داد، و علی بن ابی‌طالب(ع) که او را دوست می‌داشت، و در رفت و آمدش همواره با او بود، روزى بر آن‌جناب داخل شد، در حالى‌که پیامبر(ص) به نماز مشغول بود، [پس از نماز] فرمود: یا ابا القاسم! این چه عملى است انجام می‌دهى؟ فرمود: این همان نماز است که خداوند مرا به انجام آن امر فرموده است... و علی(ع) هم با آن‌حضرت به نماز پرداخت. در این هنگام خدیجه نیز اسلام اختیار کرده بود، و او با پیامبر و حضرت علی نماز می‌خواندند... چند روزى که از این قضیه گذشت ناگهان ابوطالب به اتفاق جعفر بر حضرت رسول وارد شدند در این وقت مشاهده کرد که رسول خدا(ص) و علی(ع) در حال خواندن نماز هستند. ابوطالب به جعفر گفت: خود را به پسر عمویت نزدیک کن و با او نماز بگذار، جعفر نیز در یک طرف حضرت قرار گرفت...». این حدیث را برخی از منابع، از تفسیر علی بن ابراهیم (تفسیر قمی) نقل کرده‌اند که ما تنها قسمتی از آن‌را در تفسیر مزبور یافتیم.
جمع بین روایات
براساس هر دو روایت، امام علی(ع) در اولین نماز جماعت شرکت داشت، با این حال این دو روایت، تفاوت‌هایی دارند که می‌توان میان آنها جمع کرد؛ زیرا در روایت اول تنها آمده: «صَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَعَ النَّبِیِّ»؛ این تعبیر با آن‌که به نماز خواندن آن‌دو در کنار هم اشاره می‌کند، اما تصریحی ندارد که این نمازها به جماعت بود، در حالی‌که در روایت دوم و در برخی از نقل‌ها آمده است: «أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ جَمَاعَة»  که تصریح در اولین نماز جماعت دارد.
بنابراین می‌توان چنین برداشت نمود؛ نمازی که در آن، امام علی(ع) اقتدا کرد و جعفر نیز به آنها ملحق شد، اولین نماز جماعت بود و نمازهای قبل از آن، فرادا بود هرچند افراد در کنار هم نماز می‌خواندند.

 


 . «کَانَ جَبْرَئِیلُ یَأْتِیهِ وَ لَا یَدْنُو مِنْهُ إِلَّا بَعْدَ أَنْ یَسْتَأْذِنَ عَلَیْهِ فَأَتَاهُ یَوْماً وَ هُوَ بِأَعْلَى مَکَّةَ فَغَمَزَ بِعَقِبِهِ بِنَاحِیَةِ الْوَادِی فَانْفَجَرَ عَیْنٌ فَتَوَضَّأَ جَبْرَئِیلُ وَ تَطَهَّرَ الرَّسُولُ ثُمَّ صَلَّى الظُّهْرَ وَ هِیَ أَوَّلُ صَلَاةٍ فَرَضَهَا اللَّهُ تَعَالَى وَ صَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ مَعَ النَّبِیِّ وَ رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ یَوْمِهِ إِلَى خَدِیجَةَ فَأَخْبَرَهَا فَتَوَضَّأَتْ وَ صَلَّتْ صَلَاةَ الْعَصْرِ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْم»؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن على‏، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج 1، ص 46، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مسعودی، علی بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبی‌طالب، ص 116، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.

 . «انّ علیّا و جعفرا ثقتى * عند ملمّ الزمان و الکرب‏
و اللّه لا أخذل النبىّ و لا * یخذله من بنىّ ذو حسب‏
لا تخذ لا و انصرا ابن عمّکما * أخى لامّى من بینهم و أبى؛
على و جعفر محل اعتماد و مونس و غمخوار من‏ هستند؛ نزد محنت ایام و شدت آلام، و اللَّه که من فرو نگذارم جانب نبى را و او را فرو نگذارند پسران من که آن حضرت صاحب حسب و ادب است، اى پسران من فرو نگذارید او را و یارى کنید پسر عم خود را که عموی شما در میان برادران از جانب پدر و مادر برادر من است، چه عبد اللَّه و ابو طالب از یک مادر پدر بوده‏اند.

  . «أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَا رَسُولُ اللَّهِ جَمَاعَةً قَالَ مَرَّ أَبُو طَالِبٍ وَ مَعَهُ جَعْفَرٌ عَلَى نَبِیِّ اللَّهِ وَ هُوَ یُصَلِّی‏ وَ عَلِیٌ‏ عَلَى یَمِینِهِ فَقَالَ لِجَعْفَرٍ صِلْ لِجَنَاحِ ابْنِ عَمِّکَ فَتَأَخَّرَ عَلِیٌّ وَ قَامَ مَعَهُ جَعْفَرٌ وَ تَقَدَّمَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ فَأَنْشَأَ أَبُو طَالِبٍ شِعْرا»؛ ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، محقق، مصحح، عاشور، علی، ج 1، ص 305، قم، نشر خیام، چاپ اول، 1400ق؛ شیخ صدوق، الامالی، ص 508، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش.

 . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج 1، ص 378، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.

 . طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 36 - 37، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق؛ قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(علیهم السلام)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 318، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 88، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، 1381ق.

 . الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج ‏1، ص 305.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۳
سعید صفاری

سید بن طاوس، نمازی را با عنوان نماز امام حسین(ع) نقل می‌کند که مستحب است در روز جمعه،[1] همچنین (با اندک تفاوت در فقره پایانی دعای بعد از آن) در نیمه شعبان کنار ضریح مطهر امام حسین(ع)[2] خوانده شود. این نماز چهار (دو نماز دو رکعتی) رکعت می‌باشد که در هر رکعت هرکدام از سوره «حمد» و «توحید» پنجاه مرتبه خوانده می‌شود، و در رکوع -پس از ذکر رکوع- سوره‌هاى حمد و توحید، هر کدام ده مرتبه و پس از سربرداشتن از رکوع نیز هر کدام را ده مرتبه و در سجده اوّل و میان دو سجده (هنگام نشستن) و در سجده دوم نیز هر یک از حمد و توحید ده مرتبه خوانده می‌شود، و پس از پایان چهار رکعت نماز، دعای زیر خوانده شود:

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۲۸
سعید صفاری