.

.

آشنایی هر چه بیشتر با نماز و پیامد های آن -وبلاگ برگزیده کشوری در سال 1392

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران


ذکر "سبحان ربی العظیم و بحمده" در رکوع و ذکر "سبحان ربی الاعلی و بحمده" در سجده، از جمله مواردی هستند که در احادیث بدان امر شده است.[1] اگرچه می توان در نماز جایگزینی برای آنها یافت. پس علت اصلی این که این دو ذکر را در رکوع و سجده می گوییم امر خداوند است و ما نیز امر او را اطاعت می کنیم.

اما این اطاعت امر بدان معنا نیست که گفتن این ذکر از وجود حکمت خالی بوده و ما به صرف تعبد بدان، آن را می گوییم، بلکه حکمت هایی برای این دو ذکر بیان شده است که در نظر داشتن آنها برای شخصی که نماز می خواند خالی از لطف نیست.

برای بیان حکمت این دو ذکر، لازم است ابتدا ترجمه این دو را بیان کنیم. ترجمه ذکر رکوع: "پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم". و ترجمه ذکر سجده: "پروردگار از همه کس بالاتر می باشد و از هر عیب و نقصی پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم".

این که چرا در رکوع از صفت "عظیم" و در سجده از لغت "اعلی" استفاده می کنیم؟ در جواب این پرسش باید گفت؛ رکوع در نماز تعظیمی بر خداوند است و ما با هر رکوع تعظیمی را در مقابل خداوند انجام می دهیم. تعظیم در مقابل چیزی به این معنا است که ما معتقد به عظمت آن هستیم و در مقابل این عظمت سر تعظیم در مقابل او خم می کنیم. حال در رکوع، ما در حال تعظیم بر خداوند بوده و اذعان به عظمت خداوند می کنیم و این اذعان توسط بیان صفت عظیم برای خداوند شکل می گیرد و این تناسب بین ذکر رکوع و اصل رکوع را نشان می دهد.

سجده نیز به عنوان عالی ترین و بهترین حالت یک شخص در عبادت خداوند، از فلسفه بسیاری برخوردار است. ما در سجده هفت عضو حساس خود را بر روی زمین می گذاریم و در مقابل خداوند به خاک می افتیم و کوچکی خود را در برابر او اعلام می کنیم. حال اگر در این حالت خاضعانه و خاشعانه با ذکر صفت اعلی برای خداوند، به بلند مرتبه بودن او اذعان کنیم و اقرار نماییم که خداوندا تو از همه کس بالاتری، حالت بندگی بسیار بالایی به وجود می آید، و این حالت بهترین حالت انسان برای بندگی خداوند است.

نماز به عنوان وسیله ای برای گفت و گوی ما و خداوند متعال، باید با توجهات بسیاری همراه باشد و ما برای عالی بودن نمازمان باید علاوه بر ذکر های دیگر به ذکر رکوع و سجود نیز توجه داشته باشیم و در رکوع بدانیم در حال تعظیم به عظمت خداوند اذعان کرده ایم و در حال سجده و به خاک افتادن در مقابل خداوند بر بالاترین بودن او اقرار می کنیم.



[1] . همانا در رکوع سبحان ربی العظیم و بحمده و در سجده سبحان ربی الاعلی و بحمده گفته می شود؛ زیرا زمانی که خداوند تبارک و تعالی "فسبح باسم ربک العظیم" را نازل کرد پیغمبر (ص) فرمودند این ذکر را در رکوع خود بگویید و زمانی که خداوند "سبح اسم ربک الاعلی" را نازل کرد، پیامبر (ص) فرمود این ذکر را در سجده های خود قرار دهید. شیخ صدوق، من‏لایحضره‏الفقیه، ج 1، ص 31، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 هـ. ق.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۳
سعید صفاری


براى توضیح این جواب، از کتاب آداب الصلاه حضرت امام خمینى (ره) نقل مى کنیم حضرت امام فرمودند: بدان که اهل معرفت قیام را اشاره به توحید افعال دانند؛ چنانچه رکوع را به توحید صفات، و سجود را به توحید ذات اشاره دانند. اما بیان آن که قیام اشاره به توحید فعلى است آن است که در خود قیام وضعا، و قرائت لفظا اشارت به آن مقام است: اما این که قیام وضعا اشارت به آن است این است که در آن اشارت به قیام عبد به حق و مقام قیومیت حق است که آن تجلى به فیض مقدس و تجلى فعلى است و در این تجلى مقام فاعلیت حق ظاهر شود و همه موجودات مستهلک در تجلى فعلى و مضمحل در تحت کبریاى ظهورى شود. و ادب عرفانى سالک در این مقام آن است که این لطیفه الهیه را به یاد قلب آورد و ترک تعینات نفسیه را هر چه بتواند بکند و حقیقت فیض مقدس را به قلب تذکر دهد و نسبت قیومیت حق و تقوم خلق به حق را به باطن قلب برساند. و چون این حقیقت در قلب سالک متمکن شد، قرائت او به لسان حق واقع شود و ذاکر و مذکور خود حق گردد و بعضى از اسرار قدر بر قلب عارف کشف گردد» و انت اثنیت على نفسک؛ تو همچنان که خود را ستوده اى «و» و اعوذ بک منک؛ از تو به تو پناه مى برم «به بعض مراتب براى او مکشوف شود،(1). و بعضى از اسرار صلوه را قلب عارف دریابد. و همچنین حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در کتاب گرانسنگ اسرار الصلوه مى فرماید: و اما قیام، حقیقت قیام عبارت از ایستادن در پیشگاه پروردگار براى ادائ حق عبودیت و بندگى او و جلب خیرات پروردگارى، و انس گرفتن با او و لذت بردن به مخاطبات و گفتگوى با او در کلام، و به مناجات با او در دعا و چاره کار براى توقف طولانى خود در روز قیامت و دفع هول و هراسى که در انتظار انسان هست مى باشد و مى بایست که انسان از این که در نماز مى بایست بر هر دو پا بایستد به این حقیقت پى ببرد که مسلمان باید در مقام خوف و رجائ باشد و از پایین افکندن سر در هنگام نماز، الزام قلب را بر تذلل و خشوع و تواضع و دورى از ریاست طلبى و خودبزرگ بینى فهم نماید و بداند که در فرداى قیامت او را در پیشگاه ذات اقدس خود ایستادنى است که چگونگى آن را این ایستادن تعیین مى کند، و لذا سزاوار است که انسان آن چه در توان دارد در تصحیح قیام نماز خود، بکار گیرد و بداند که تمام پنهانى ها و خاطرات و ضمایرش نزد حضرت حق مکشوف و آشکار است، و پروردگار حتى به چیزهایى که خود از آن بى خبر است و در باطن اوست آگاه است، و لذا خیلى مراقب باشد که مبادا باطنش مخالف با رضاى پروردگار باشد، و بناچار در چنین مقام خطیرى تواضع و فروتنى او لااقل همچون تواضع در محضر سلطانى از سلاطین دنیا خواهد بود، چگونه کسى که در مقابل حاکمى قرار مى گیرد مراقب تمام حرکات و گفته هاى خود مى باشد، که مبادا سخنى بر خلاف رضاى او بر زبان آورد، و یا از معناى آن چه مى گوید، غافل باشد و یا اشارات مخاطبات سلطان را در نیابد، و خدایى که ملک الملوک و جبارالجبابره است هرگز نزد مسلمان از بشرى مثل خود بى مقدارتر نخواهد بود «،(2). و اما قیام و سربرداشتن از رکوع، نیت انسان در انجام این عمل مى بایست که این باشد که پس از خضوع و خشوع و تواضع در برابر پروردگار بحول و قوه او بر دشمنان او گردن افرازد، و برترى جوید، و در هنگام گفتن تکبیر آن، دست ها را که بلند مى کند از تواضع و فروتنى در مقابل دشمنان خدا تبرى بجوید، و مستحب است که در هنگام رکوع پشت خود را صاف نگه دارد و گردنش را بکشد به این نیت که من به تو ایمان آورده ام گرچه گردنم را بزنى، سپس سر را بلند کند به این امید که خضوع و خشوع و تسبیح و حمدش قبول درگاه الهى شده باشد، و با حول و قوه او بر دشمنان او غالب آید، و این امید را با این ذکر که

بر زبان مى آورد که» سمع الله لمن حمده؛ هر کس که حمد و ستایش حضرت حق کند خداوند آن را مى شنود «تائکید نماید. سپس خضوع و خشوعت را نسبت به پروردگار با گفتن این ذکر که:» اهل الکبریا و العظمه و الجود و الجبروت «زیادتر نما، به عبارت دیگر پس از این که براى عبودیت و بندگى خدا قیام نمودى، این قیام اقتضا مى کند که براى خود در قیام به عبودیت و بندگى او حول و قوه اى ببینى با انجام رجوع تبرى به جویى و با این عمل او را از این که برایش در حول و قوه شریکى باشد منزه بدانى و اقتضاى این امر این است که تو با اینکه در مقابل او ذلیل و خاضع و خاشع هستى بر دشمنان او و دشمنان دوستان او بحول و قوه او برترى و تفوق داشته باشى. «،(3).

پى‏نوشت‏
(1)) خمینى، روح الله، آداب الصلوه) آداب نماز (؛ موئسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى) س (، چ سوم، 1372، صص 146 و 741)
(2)) ملکى تبریزى، حاج میرزا جواد؛ اسرار الصلوه؛ انتشارات پیام آزادى، ج اول، 1363، ص 323)

(3)) همان، ص 224)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۲
سعید صفاری


پاسخ: علت اختصاص یافتن نماز به وقت­هایی خاص دو علت است:
علت اوّل: ضرورت یاد خداوند در آغاز هر کار و یا استراحتی، با این توضیح که:
· نماز صبح: اوّل روز، آغاز فعّالیت روزانه.
· نماز ظهر: وسط روز، آغاز استراحت بین روز.
· نماز عصر: نیمه­ی دوم روز، آغاز فعّالیت دوباره روزانه.
· نماز مغرب: اوّل شب، آغاز پرداختن به کارهای مورد علاقه.
· نماز عشاء: پاسی از شب، پایان کارهای روز و شب. (علل الشرایع: 263/1)
علت دوم: ثبت مضاعَف عبادات، هماهنگی با دیگر موجودات، یادآوری توبه از گناه نخستین، رهایی از ظلمت برزخ و قیامت. با این توضیح که:
· نماز صبح: هنگام صبح ملائک روز تازه آمده و ملاک شب آماده رفتن هستند، و زمین بیش از اوقات دیگر دارای فرشته است. مسلمان باید از این فرصتِ معنوی برای ارتباط با خداوند استفاده کند.
· نماز ظهر: هنگام زوال، همه موجودات، خداوند را تسبیح می­کنند. لذا بر انسان نیز واجب گشته است که او را تسبیح کند.
· نماز عصر و مغرب: حضرت آدم هنگام عصر از بهشت رانده شد و به وقت مغرب توبه­اش قبول گشت (منتها بعد از سیصد سال) و آدم هنگام مغرب سه رکعت نماز گذارد: یک رکعت برای خطای خودش، یک رکعت برای خطای حوّاء و یک رکعت برای پذیرش توبه­اش.
· نماز عشا: شب تداعی کننده­ی ظلمت اوّل قبر و ظلمت قیامت است. خداوند با واجب نمودن این نماز، در پی آن است که انسان برای خودش نوری در قبر و همچنین نوری در قیامت برای گذر از صراط فراهم نماید. (علل الشرایع: 338/2)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۰
سعید صفاری


خواندن نماز هم در پنج وقت جایز است و هم در سه وقت ؛ البته اگر مشکلی برای تحصیل و شغل شخص نداشته باشد ، بهتر است که در پنج وقت خوانده شود . شیعیان بر این مطلب اتفاق نظر دارند و برای اثبات این مطلب دلایل محکم و قاطعی هم از کتاب‌های شیعه و هم از صحیح‌ترین کتب اهل سنت دارند . از آن‌جایی که طرف ما در این مسأله اهل تسنن هستند ، ما فقط به دلایلی از کتاب‌های آن‌ها می‌پردازیم .

بخاری و مسلم هر دو در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت بعد از قرآن و نیز احمد حنبل رئیس حنابله و احمد الطیالسی در مسندشان نقل کرده‌اند :

عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صَلَّى بِالْمَدِینَةِ سَبْعًا وَثَمَانِیًا الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ .

ابن عباس می‌گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم  در مدینه نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء را ، هشت رکعتی و هفت رکعتی خواند .

یعنی نماز ظهر و عصر را که در مجموع هشت رکعت می‌شوند و نیز نماز مغرب و عشاء را که در مجموع هفت رکعت می‌شوند ، یک جا خواند ؛ همان طوری که امروزه شیعیان می‌خوانند .

صحیح البخاری ، ج 1 ، ص  182  ،  باب مواقیت الصلاة  و ج 1 ، ص 186 و  صحیح مسلم ، ج 1  ، ص 491 ، باب صلاة المسافرین  ، و  مسند أحمد بن حنبل ، ج3  ، ص 280 ، ح 1918 و ج 3  ، ص 283 ، ح 1929 و ج 4 ، ص 154 ح 2465 و  ص 201 ح 2582 و  مسند أبی داود الطیالسی ، ص 341 ، 342 ، ح 2164 ، 2629 .

همچنین مسلم در صحیح خود ، مالک بن أنس ، رئیس مالکی‌ها در المؤطأ ، ابو داود ، نسائی و بیهقی در سننشان ، احمد بن حنبل و ابوعوانه در مسندشان این روایت را نقل کرده‌اند :

عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِیعًا وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ جَمِیعًا فِی غَیْرِ خَوْفٍ وَلَا سَفَرٍ .

ابن عباس می گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ، نماز ظهر و عصر را باهم و نیز نماز مغرب و عشاء را باهم خواندند ؛ در حالی نه ترسی وجود داشت و نه در سفر بودند .

 صحیح مسلم ، ج1 ، ص 489 ، باب صلاة المسافرین و الموطأ ، ص 73 ، ح 327 و سنن أبی داود ، ج 2  ، ص 6  ، ح 1210 ، 1214  و  سنن النسائی ، ج 1 ، ص 315 ح 600  و  مسند أحمد بن حنبل ، ج 3  ، ص 292 ، ح 1953 و ج 4  ، ص 191 ، ح 2557 و صحیح ابن خزیمة ،  ج 2 ،‌ص 85 ، ح 971 و مسند أبی عوانة ، ج 2 ،‌ ص 353  و السنن الکبرى ، ج3  ، ص 166 ، 167 .

و جالب این است که البانی وهابی که بن باز مفتی اعظم عربستان از او با عنوان «بخاری دوران» یاد می کرد ، در کتاب‌های صحیح سنن أبی داود ، ج 1 ، ص 224 ، ح 1068 و صحیح سنن النسائی ، ج 1 ، ص 130 ح 585 این روایت را تصحیح کرده است .

اما متأسفانه اهل سنت با این که این همه روایت صحیح السند در این باره در صحیح‌ترین کتاب‌های آن‌ها وجود دارد ، لجاجت به خرج می‌دهند و اجازه با هم خواندن نماز را نمی‌دهند . و همین مسأله باعث شده است که بسیاری از جوانان اهل تسنن از نماز و عبادت دلسرد شوند ؛ چون نه می‌توانند به تحصیل شان برسند و نه به کسب و کار . اما اگر نماز خواندن در سه وقت باشد ، هیچ مشکلی برای مردم پیش نخواهد آمد و هر کسی که مسلمان است به راحتی می‌تواند فرایض خود را انجام دهد . ظهر که برای استراحت به منزل می‌رود ، نماز ظهر و عصر را با هم می‌خواند و برای کار و درس او هیچ مزاحمتی ندارد . همین در مغرب و عشاء .

و جالب‌تر این که روایات فراوانی در صحیح‌ترین کتاب‌های اهل سنت آمده است که همین نظر ما را تأیید می‌کند . مسلم بن حجاج در صحیح خود ، ترمذی ، أبی داود ، نسائی و بیهقی در سننشان و نیز احمد حنبل و أبی عوانه در مسندشان نقل می‌نویسند :

عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنَ الظُّهْرِ وَالْعَصْرِ وَالْمَغْرِبِ وَالْعِشَاءِ بِالْمَدِینَةِ فِی غَیْرِ خَوْفٍ وَلَا مَطَرٍ فِی حَدِیثِ وَکِیعٍ قَالَ قُلْتُ لِابْنِ عَبَّاسٍ لِمَ فَعَلَ ذَلِکَ قَالَ کَیْ لَا یُحْرِجَ أُمَّتَهُ .

ابن عباس می گوید : رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم  در مدینه میان ظهر و عصر و مغرب و عشاء جمع کرد ؛ در حالی که نه ترسی بود و نه بارانی وجود داشت . وکیع ( روای روایت ) می‌گوید از ابن عباس سؤال کردم ، پیامبر چرا این کار را می‌کرد ؟ گفت : به این دلیل که امتش به سختی نیفتند .

 صحیح مسلم ، 1 ، ص 490  ، باب صلاة المسافرین و سنن الترمذی ، ج 1 ، ص 354 ، ح 187 و سنن أبی داود ، ج 2 ، ص 6 ، ح 1211 و سنن النسائی ، ج 1 ، ص 315 ، ح 601  و مسند أحمد بن حنبل ، ج 5 ، ص 81 ، ح 3235 و  ص 113 ، ح 3323 و  مسند أبی عوانة ، ج 2 ، ص 353 و سنن البیهقی ، ج 3 ، ص 167 .

ألبانی این روایت را نیز در صحیح سنن أبی داود ، ج 1 ، 224 ، ح 1070 و صحیح سنن النسائی ، ج 1 ، ص 130 ، ح 586 و در إرواء الغلیل ، ج 3 ، ص 34 ، ح 579 تصحیح کرده است .

این نشان می‌دهد که رسول  گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم تمامی این مسائل را پیش بینی کرده بوده و به فکر امت خود بوده است . وقتی بشود نماز را در سه وقت بخوانیم ، چه ضرورتی وجود دارد که به مردم سخت بگیریم و با این کار جوانان مسلمان را به هر چه نماز و عبادت است ،‌ بدبین و دلسرد کنیم .

البته همان‌طور که پیش از این گفتیم ، اگر کسی بتواند در پنج وقت بخواند مشکلی ندارد و شاید ثواب بیشتری هم ببرد ؛ ولی خواندن در سه وقت نیز اشکالی ندارد .

چندین روایت دیگر نیز در صحیح  مسلم و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که نظر ما را تأیید می‌کند که به همین اندازه بسنده می‌کنیم .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۲۸
سعید صفاری


چکیده

نماز به عنوان عالترین شکل عبودیّت و کاملترین صورت تعظیم و پرستش پروردگار یکی از مهمترین اعمال عبادی است که در شریعت اسلام وجود دارد و مسلمانان موظّفند که روزانه حدّاقل پنج بار آنرا به جای آورند. بعضاّ گمان می­شود که این عمل عبادی یکی از تکالیف و شرایع اسلام بوده و در دیگر ادیان آسمانی سابقه­ای ندارد. این تحقیق بر آن است تا با بررسی وجود نماز در دیگر ادیان آسمانی و مشخّصاً زرتشت، یهودیّت و مسیحیّت، نحوه‌ی انجام این عمل عبادی در شریعت آنها را مورد بررسی قرار دهد و پایان نیز به اهمیت و نیز برخی فواید و آثار آن از دیدگاه دین مبین اسلام به اختصار اشاره کند.

ادامه مطلب را حتما مطالعه فرمائید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۲۶
سعید صفاری

ارکان نماز عبارتند از: نیت، تکبیرة الاحرام، قیام، رکوع و سجده که شرح هر یک بدین کیفیت می باشد.

نیت
نیت آن است که انسان، نماز را به قصد قربت - یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم - به جا آورد و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلا به زبان بگوید: «چهار رکعت نماز ظهر می خوانم قربة الی الله».
تکبیرة الاحرام
پس از گفتن اذان و اقامه،‌ با داشتن نیت و گفتن «الله اکبر» نماز شروع می شود و چون به واسطه گفتن این تکبیر، چیزهایی مانند خوردن و آشامیدن و خنده کردن و پشت به قبله نمودن حرام می شود، این تکبیر را «تکبیرة‌الاحرام» می گویند. و مستحب است در موقع گفتن تکبیر، دست ها را بالا ببریم و با این عمل، بزرگی خدا را در نظر آورده و غیر او را کوچک شمرده و پشت سر بیندازیم.
قیام
قیام در حال تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع، رکن است ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع،‌ رکن نیست. بنابراین اگر کسی رکوع را فراموش کند و پیش از رسیدن به سجده یادش بیاید باید بایستد، بعد به رکوع رود و چنانچه به طور خمیدگی به حال رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را انجام نداده، نمازش باطل است.
رکوع
بعد از خواندن قرائت، باید به قدری خم شود که دست ها به زانو برسد و این عمل را رکوع می گویند. در رکوع یک مرتبه «سبحان ربی العظیم و بحمده» یا سه مرتبه « سبحان الله» باید گفت. پس از رکوع باید کاملا بایستد، بعد به سجده رود.
سجده
سجده یعنی پیشانی و دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد و یک مرتبه «سبحان ربی الاعلی و بحمده» یا سه مرتبه «سبحان الله» بگوید. بعد می نشیند و دو مرتبه به سجده رفته،‌ ذکر سابق را تکرار می نماید. محلی که پیشانی را بر آن می گذارد باید زمین یا چیزی باشد که از زمین می روید و بر چیزهای خوراکی و پوشاکی و معدنی سجده جایز نیست.
تشهد و سلام
اگر نماز، دو رکعتی است پس از انجام دو سجده برخاسته و حمد و سوره را می خواند و قنوت را انجام داده و پس از رکوع و دو سجده، تشهد را می خواند و نماز را سلام می دهد. و اگر نماز سه رکعتی است پس از تشهد برمی خیزد و حمد تنها را خوانده یا سه مرتبه می گوید: «سبحان اله والحمدالله ولااله الاالله والله اکبر» و بعد رکوع و دو سجده و تشهد و سلام را انجام می دهد. و چنانچه نماز، چهار رکعتی است رکعت چهارم را مثل رکعت سوم انجام داده و بعد از تشهد، نماز را سلام می دهد.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۵۸
سعید صفاری