.

.

آشنایی هر چه بیشتر با نماز و پیامد های آن -وبلاگ برگزیده کشوری در سال 1392

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

تبیین عقل زن در روایات

پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۱۱ ب.ظ

چکیده

در منظومه‌ی آموزه‌های دینی دین مبین اسلام، زن جایگاهی رفیع دارد تا آنجا که همتای مردان توانایی رسیدن به کمالات را دارد. با وجود این، در مجموعه‌ی روایات، سخنانی به چشم می‌خورد که در نگاه نخست موهم آن است که خداوند بهره‌ای بیشتر از گوهری متعالی نام عقل به مردان داده و سهم زنان در این باره کمتر است. این سخن آنجا مشکل‌ساز می‌شود که می‌دانیم رسیدن به کمالات والای انسانی بدون بهره‌وری از عقل ممکن نیست. در این نوشتار به بررسی این روایات و تعیین مقصود از آنها پرداخته‌ایم. بر اساس مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق،‌ مقصود از نقصان عقل در زنان، نقصان در تعقل و بکارگیری آن است و آن هم به این علت است که عواطف و احساسات در زنان از قوت بیشتری برخوردار است تا مردان.

مقدمه

خداوند متعال انسان را با هدف رسیدنش به کمال و حقیقت بندگی آفرید و او را اشرف مخلوقات قرار داد و خود اعلام داشت که انسان اعم از زن و مرد را به بهترین شکل آفریده، در مسیر تکاملش، استعداد ها و امکانات یکسان به ودیعه گذاشته تا به معرفت و قربش دست یابد.

در این میان برای زنان نیز جایگاه و مقام عظیمی قائل شد و او را ارج و قرب نهاد و همپای مردان، شایسته رشد و تکامل دانست. اما تاریخ بشریت همواره شاهد صدها رأی متفاوت و متناقض در باب شخصیت انسانی زن، ارزش ها و قابلیت هایش و جایگاه اجتماعی و حقوقی وی بوده است.

از جمله مسائلی که همواره از مسائل جنجال‌برانگیز تاریخ بوده، مسئله‌ی نقصان عقل زنان است که حتی این دیدگاه به پیشوایان دین نیز نسبت داده شده است. این تحقیق به منظور بررسی این مسئله نگارش یافته است.

1. مفهوم‌شناسی عقل و نقص

واژه عقل در لغت نقیض جهل شمرده شده است[1] و همان چیزی است که انسان را از سایر حیوانات تمییز می دهد.[2] برخی لغت‌دانان فارسی‌زبان نیز عقل را به معنای خرد و دانش دانسته‌اند.[3]

به طور کلی می توان گفت که عقل به معنای قوه درک خیر و شر و تمییز بین این دو، جلب کننده خیرات و منافع، بازدارنده از مضار و نیروی تشخیص دهنده سود و زیان، خوب و بد به کار رفته است.

اما نقص به معنای خسران در حظ و بهره است؛[4] همچنین در معنای  ضعف در عقل و دین[5] ویا به معنای کوچک شدن و کم شدن نیز بکار برده شده است.[6]

2. عقل در قرآن کریم و روایات

عقل را قرآن کریم و همچنین روایات معصومین( علیهم السلام) به چیزی تفسیر کردند که انسان به وسیله او حق را بفهمد و عمل کند. پس عقل در واقع ابزاری است که انسان به کمک آن حق را درک می کند یعنی همان قوه درک پس کسی که درک نمی کند عاقل نیست و همچنین کسی که درک می‌کند و عالم است، ولی به علمش عمل نمی کند هم عاقل نیست.

خداوند متعال می فرماید:

«ا تامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون[7] ؛ آیا در حالى که کتاب را مى‏خوانید، مردم را به نیکى فرمان مى‏دهید و خود را فراموش مى‏کنید؟ آیا به عقل درنمى‏یابید؟ »

قران کریم می فرماید کسی که به فکر اصلاح دیگران است و خود را فراموش می کند عاقل نیست پس عقل در نظر قرآن  مجموعه علم و عمل است و اگر کسی فاقد هر دو یا یکی از این دو باشد در فرهنگ قرآن عاقل نیست، بلکه سفیه است.

آنچه از روایات نیز استفاده می شود این است که مراد از عقل همان قوه تشخیص و ادراک و وادارکننده انسان به نیکی وصلاح وبازدارنده او از شر و فساد می باشد.

عن ابی عبدالله(علیه السلام) قال :

«العقل دلیل المومن؛[8]عقل راهنمای مومن است»

همچنین در روایاتی عقل وسیله پرستش خدا و بدست آوردن بهشت معرفی شده است:

عن اسحاق بن عمارقال ابوعبدالله(علیه السلام):

   « من کان عاقلا له دین ومن کان له دین دخل الجنه ؛[9]هر که عاقل است دین دارد کسی که دین دارد به بهشت می رود »

در روایتی دیگر آمده که شخصی از امام صادق علیه السلام راجع به چیستی عقل پرسید. ایشان فرمودند: «ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان قال قلت فالذی کان فی معاویه فقال تلک النکراء تلک الشیطنه وهی شبیهة بالعقل و لیست بالعقل» [10] «عقل آن چیزی  است که به‌وسیله‌ی او خداوند عبادت شده و بهشت‌ها به‌دست می‌‌آید.» سوال کرد: پس آن چیزی که در معاویه است،‌ چیست؟ فرمود آن نیرنگ است آن شیطنت است آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست»

در روایت دیگر توضیح داده شده که کیفر وپاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ایشان است: «اذا بلغکم عن رجل حسن حال فانظروا فی حسن عقله فانما یجازی بعقله»[11] «چون خوبی حال مردمی به شما رسید در خوبی عقلش بنگرید زیرا به میزان عقلش پاداش می یابد»

امام علی(علیه السلام) نیز ضمن اینکه عقل را به دو نوع  طبیعی وتجربی تقسیم می کند، عقل را مایه هدایت و نجات بشر معرفی می کند: 

«العقل عقلان عقل الطبع وعقل التجربه و کلاهما یودی الی المنفعه [12]»

«بالعقل یهدی وینجی اجهل یغوی و یردی»[13]

3- جایگاه و مقام زن از دیدگاه اسلام

یکی از مظاهر و جلوه های جمال و رحمت حق در نظام خلقت زن است که در این نظام همانند هر موجود دیگری از سه جایگاه برخوردار است. جایگاه عام که معلول سنت عام خداوند است که شامل هر موجودی می شود. جایگاه خاص که معلول سنت خاص خداوند است که شامل برخی آفریده ها می شود و جایگاه اخص که معلول سنت اخص خداوند است که مرتبه ویژه ای از موجودات را در بر می گیرد. جایگاه عام او همان تسبیح و تقدیس خداوند در تمام مراتب وجودی به عنوان آفریده خداوند است که مانند همه موجودات مشمول هدایت عام خداوند نیز می شود. جایگاه خاص او همان قدرت به‌ظهور رساندن و شکوفاکردن قوا و استعدادهای درونی به صورت طبیعی و تکوینی است که بر اساس اراده، اختیار، آگاهی و هدف خاص صورت می پذیرد و جایگاه اخص او همان قدرت تشخیص حق و باطل و پذیرش دین و آراستن نفس به فضائل اخلاقی است. زن در تمام این جایگاه ها همتای مرد است.

بدون تردید ارزش وجودی زن از ارزش وجودی مرد جدا نیست و هر دو طبق آیه قرآن به زیباترین نحو و شایسته ترین شکل آفریده شده اند، «اعطی کلشیٍ خَلقَه ثم هدی؛ خداوند آنچه را که لازمه وجودی آفرینش هر چیزی بود به آن عطا کرده و راه کمال و حرکت را نیز به وی نشان داده است[14]». و هدف از آفرینش زن همچون مرد رسیدن به حقیقت بندگی و تقرب به درگاه خداوند متعال است. همچنین هر کدام از این دو برای رسیدن به کمال خود خلق شده اند نه اینکه اصل کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمال یابی مرد محسوب شود بلکه زن و مرد در کمال همدیگر نقش موثری دارند و مکمل یکدیگرند.

«هن لباس لکم و انتم لباس لهن؛[15] آنان (زنان) پوشش شما هسند و شما پوشش آنهایید» و در آیه دیگر زوجیت را وسیله آرامش در هر یک از زن و مرد معرفی کرده و زن را به عنوان یک همسر، از حد بردگی برای شوهر به سطح شریک کامل زندگی ارتقاء داده می فرماید: «و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة...؛[16]و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید و میانشان دوستی و مهربانی نهاد. »

اسلام زن را دارای هویت و شخصیت مستقل و والا می داند و برای او آزادی و اراده و حق زندگی قائل است. با ظهور اسلام زن موجودی ارزشمند معرفی شد و با عقاید خرافی عصر جاهلیت مقابله شد و رسم زنده به گور کردن دختران ممنوع اعلام شد. مقام زن در اسلام چنان است که در آیات فراوانی از قرآن کریم، از مسائل مربوط به حقوق و منزلت زنان سخن به میان آمده است و به طور کلی آیات الهی زیادی در کرامت و شأن زنان نازل شده است از جمله «إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً...؛[17]» در این آیه کریمه زنان و مردان با هم و در برابر یکدیگر ذکر شده به طوری که زنان مانند مردان می توانند به مقام ملکوتی و معنوی برسند و از این طریق مشمول مغفرت الهی و اجر اخروی شوند. مقاماتی چون: مقام اسلام، مقام ایمان، مقام صدق، مقام صبر و پایداری در برابر حوادث، مقام اطاعت و فرمانبرداری، مقام فروتنی و خوف از عظمت و عقاب حق و مقام ضبط نفس و مالکیت بر شهوات.[18] همچنین در راستای تأکید بر بهره مندی زن از انسانیت کامل و صلاحیت روحی و اخلاقی کامل او، احترام زن را واجب فرمود به ویژه بالاترین حد تکریم و احترام را به زن از آن جهت که مادر است اختصاص می‌دهد.

«ولقد وصینا الانسان بوالدیه احساناً، حملته امر کرها و وضعته کرها»[19] «آدمی را به نیکی کردن به پدر و مادر خود سفارش کردیم و مادرش بار او را به دشواری برداشت و به دشواری بر زمین نهاد».

احادیث فراوانی نیز موجود است که نشان‌دهنده شخصیت و مقام والای زن در نزد پیشوایان دینی است. از رسول خدا نقل شده که فرمود «انّما النساء شقایق الرجال»[20] «زنان همتای مردانند.»

در حدیثی دیگر از ایشان آمده است که فرمود « الجنة تحتَ اقدامِ الامَّهات»[21] «بهشت زیر پای مادران است[22]» همچنین رسول خدا (ص) در خطبه حجة الوداع که آن را در حضور انبوه مسلمانان و در سال پایانی عمر خویش بیان کردند در مورد زنان فرمودند: «ایها الناس انّ لنسائکم علیکم حقاً و لکم علیهنَّ حقاً ... فاتّقوا الله فی النساء و استَوصوا بهنَّ خیرا؛»[23] «ای مردم، زنان بر شما حقوقی دارند چنانکه شما را بر آنان حقوقی است خدا را نسبت به زنان در نظر دارید و نسبت به آن ها به خیر و نیکی سفارش کنید».

بنابر این روشن شد که از دیدگاه اسلام و در منطق وحی زن موجودی والا و ارزشمند است؛ به طوری که اگر از تعالیم گرانقدر وحیانی برای رشد و تربیت خویش بهره گیرد می تواند آنقدر به کمال برسد که خداوند متعال در کتاب آسمانی اش او را خطاب قرار دهد و فرشتگان الهی و جبرئیل به محضرش حاضر شوند و با او صحبت کنند:

«اذ قالت الملائکةُ یا مریمُ إنّ الله یُبَشِّرکِ بکلمةٍ منهُ اسمُهُ المسیحُ عیسی ابنُ مریَمَ وجیهاً فی الدنیا و من المقربّین»[24] «بیاد بیاورید هنگامی را که فرشتگان گفتند ای مریم خداوند تو را به کلمه ای از طرف خودش بشارت می دهد که نامش «مسیح عیسی بن مریم» است در حالی که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان است».[25]


4- مشترکات تکوینی زن و مرد

مهم‌ترین اشتراکات تکوینی زن و مرد عبارت‌اند از:

الف) اشتراک در گوهر انسانی

یکی از مسائل اساسی مطرح در موضوع زنان این است که آیا زن و مرد از یک حقیقت و سرشت واحد برخوردارند یا این که هر یک از گوهری متفاوت شکل گرفتند.

با استناد به قرآن کریم به خوبی می توان دریافت که تفاوتی در ماهیت زن و مرد وجود ندارد بلکه هر دو از یک ریشه و جنس آفریده شدند و در سرشت و سیرت انسانی مشترکند. این گونه نیست که یکی به علت مرد بودن برتر و دیگری به علت زن بودن پست تر باشد بلکه وجه اشتراک این دو انسانیت آن هاست و برتری آن دو بر یکدیگر نیز از برخورداری بیشتر از همین گوهر است. آیات قرآن کریم را می‌توان در چند دسته ارائه کرد:

الف. از جمله آیاتی که دلالت بر، از یک نوع بودن زن و مرد می کند و اشتراک آن ها در حقیقت انسانی را اثبات می کند آیه یک سوره نساء است: « یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها»[26] «ای مردم از پروردگارتان بپرهیزید که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را نیز از جنس او آفرید». از ظاهر و سیاق آیه بر می آید که مراد از « نفس واحده» آدم (ع) و مراد از «زوجها» حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان هستند و همه افراد نوع انسان به این دو فرد منتهی می شوند و از حیث «حقیقت و جنس» یک واقعیتند. ظاهر جمله‌ی «و خلق منها زوجها» نیز این است که می خواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانی مثل خود او و همه افراد بشر از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم منشأ گرفته اند. این جمله همان نکته را می رساند که آیات دیگری نیز به آن اشاره دارد از جمله : « و مِن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودةً و رحمه؛»[27] «و یکی از آیات او این است که از جنس خود شما همسرانی برایتان خلق کرد تا مایه سکونت و آرامش شما باشد و بین شما و همسرانتان مودت و رحمت بر قرار نمود»، «والله جعل لکم من انفسکم ازواجاً و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدةً؛[28] و خدای تعالی برایتان از خودتان همسرانی خلق کرد، و از آن همسران برایتان فرزندان و نواده ها پدید آورد».

 بنابر این با توجه به آیات قرآن هر گونه ابهامی در این زمینه که همسر آدم از بدن یا دنده چپ آدم خلق شده بر طرف می شود.[29]

 آیات دیگری نیز در این همین زمینه وجود دارد که بر وحدت و اشتراک ماهوی زن و مرد تاکید دارد و محور تقسیم مرد و زن بودن را انسان قرار داده است یعنی انسان را به دو دسته مردان و زنان تقسیم می‌کند.

«أ یَحسب الانسان ان یترک سوی الم یک نطفه من منی یعنی ثم کان علقه فخلق فسوی فجعل منه الزوجین الذکر و الانثی»[30] آیا انسان گمان می کند بی هدف رها می شود آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او دو زوج مرد و زن آفرید

در آیه‌ی‌ دیگری فرمود: «والله خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم جعلناکم ازواجا»[31] «... و خدا [است که] شما را از خاکی آفرید سپس نطفه ای، آنگاه شما را جفت جفت گردانید... » ،

در آیه‌ی کریمه‌ی‌ دیگری نیز می‌فرماید: « و خلقناکم ازواجاً[32]» «و شما را جفت آفریدیم».

خداوند متعال در بیان دیگری می‌فرماید: « أولم یرَ الانسان انّا خلقناه من نطفةٍ فإذا هو خصیمٌ مبین»[33] «آیا انسان نیندیشیده است که ما او را از نطفه ای آفریده ایم آنگاه جدل پیشه ای آشکار است»،

خداوند حکیم در آیه‌ی دیگری نیز تأکید می‌کند: «من عمل صالحاً من ذکرا و انثی و هو مومن فلنحیینه حیاة طیبه»[34] «هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مومن باشد قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات [حقیقی] خواهیم داد»

در این آیات محور تقسیم انسان است که به دو قسم زن و مرد به طور یکسان تقسیم می شود از آن جا که شرط درستی تقسیم این است که مقسم در همه اقسام وجود داشته باشد. انسانیت باید در هر دو قسم، مرد و زن موجود باشد.

ب. دسته دومی از آیات در قرآن کریم وجود دارد که به اشتراک زن و مرد در روح اشاره دارد:

روح اعطاشده از جانب حق، تمام‌حقیقت انسان‌ها و امتیازی برای آن‌ها به حساب می آید به طوری که در برخورداری از این امتیاز هیچ تردیدی نیست. آنکه مشمول این روح شد انسان اعم از زن و مرد بدون هیچ قید دیگری است.

«... و بدأ خلق الانسان من طین. ثم جعل نسله من سلالة من ماء معین. ثم سویه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة قلیلاً ما تشکرون[35]»  «... و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد. سپس [تداوم] نسل او را از چکیده آبی پست مقرر فرمود. آنگاه او را درست اندام کرد و از روح خویش در او دمید، و برای شما گوش و دیدگان و دل ها قرار داد. چه اندک سپاس گذارید»

این آیات نشان‌دهنده این معناست که زن و مرد هر دو دارای روح الهی اند و جنسیت هیچ دخالتی در میزان بهره مندی از روح و حقیقت انسانی ندارد. همین معنا یعنی برخورداری مشترک زن و مرد از روح الهی در آیات 12 14 سوره مومنون نیز آمده است.

خلاصه کلام این که طبق آیات الهی زن و مرد از گوهر همانند برخوردارند و نتیجه اشتراک این دو در ماهیت انسانی است که هر آنچه برای انسان به خودی خود ثابت است، برای زن و مرد که در انسانیت مشترکند ثابت می باشد مانند داشتن سرشت مشترک و فطرت خداشناسی، معرفت خیر و شر یا به عبارتی شناخت ارزش ها و ضد ارزش ها با این توضیح که خداوند متعال افعالی را که سبب کمال یا انحطاط انسان اعم از زن و مرد می شود به او الهام کرده است. «و نفس ما سواها، فالهمها فجورها و تقویها»[36]؛ «سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد، سپس پلیدکاری و پرهیزکاری اش را به آن الهام کرد.»

ج. برخی آیات قرآن کریم بر تکریم الهی نسبت به نوع انسانی خبر می‌دهند و در این جهت تفاوتی بین زن و مرد نیست،‌ چنانکه فرمود:

«لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»[37] «و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر مرکب‌ها بر نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آن ها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم.»[38]

ب) در کمال یابی، استعدادها و امکانات

زن و مرد علاوه بر داشتن خلقت مساوی، در توان دستیابی به ارزش ها و کسب کمالات والای انسانی، برابر هستند و در تمامی آیات قرآن هر جا که صحبت از ارزش و کمال الهی است، مرد و زن به طور یکسان خطاب شده اند. به عبارت دیگر در تفکر قرآنی زن همانند مرد، تکامل پذیر است و راه رسیدن به کمالات انسانی و تقرب به خداوند متعال، به طور مساوی برای زنان و مردان باز است لذا صلاحیت زن برای تقرب به خداوند متعال از طریق اطاعت و عبادت و دستیابی به بالاترین مراتب کمال و ارزش هایی مثل ایمان، عمل صالح، تقوی، سبقت در دین کاملاً همانند مرد است.

« من عمل صالحاً من ذکر أو انثی و هو مومن فلنحبیَنّه حیاةً طیبه»[39] «هر که از زن و مرد عمل صالحی انجام دهند، در حالی که ایمان به خدا دارند، پس ما آن ها را به زندگانی پاک زنده خواهیم داشت و پاداششان را بهتر  از آنچه عمل می کردند خواهیم داد.»،

در آیه دیگری آمده است: «انّ اکرمکم عند الله اتقاکم...؛»[40] «بدرستی که برترین شما در نزد خداوند با تقواترین شماست.»

خداوند متعال هدایت تکوینی و وسایل لازم برای رسیدن به هدف را در همه‌ی‌ انسان‌ها قرار داده است: «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏»[41] این آیه نشان‌گر هدایت تکوینی هر موجود به سوی کمالش است. اگر از سویی قائل شویم به این که انسان در حرکت به سوی کمال دارای دو مظهر مرد و زن است، اما یکی کامل و دیگری ناقص است و امکان دستیابی به کمال را ندارد و از سوی دیگر بگوییم که خالق حکیم از خلقت هر دو یک هدف داشته، در حقیقت تناقض‌گونه سخن گفته‌ایم، ضمن آنکه لازمه‌اش آن است که احسن الخالقین که انسان را در « احسن قوام» قرار داده نقصی در کمال او ایجاد کرده باشد.

بنابر این در قرآن کریم از استعداد ها و امکاناتی سخن به میان می آید که جنسیت در هیچ یک از آن ها دخیل نیست بلکه با تعابیر عامی چون انسان، ناس و بنی آدم بیان شده است که به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود:

الف. برخورداری از ابزار درک و شناخت: « و هو الذی أنشَأ لکم السمع و الابصار و الافئدة قلیلاً ما تشکرون»[42] «او کسی است که برای شما گوش، چشم و دل ها آفرید، بسیار کم سپاس می گذارید»

ب. برخورداری از اراده و اختیار: دستیابی به کمال، زمانی ارزشمند است که انسان با اراده و اختیار به آن دست یابد. «انّا هدیناه السبیل امّا شاکراً و امّا کفورا»[43]؛ ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد یا ناسپاس. » این آیه نشانگر این مطلب است که انسان در مسیر کمال آزاد است، چرا که می تواند آن را بپذیرد یا نپذیرد.

ج. برخورداری از فطرت الهی که هدایت‌گر انسان به سوی کمال است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏»[44]  «ای رسول رو به سوی آئین پاک آور و از فطرت که خدا انسان را بر آن آفریده است پیروی کن، تغییری در آفرینش خدا نیست، ولی اکثر مردم نمی دانند.»

د. برخورداری از امکانات تکوینی: «خَلَق الانسان، علَّمَهُ البیان»[45]، «خلق لکم ما فی الارض جمیعا»[46]

هـ. برخورداری از امکانات تشریعی مانند فرستادن پیامبران و نزول کتاب: «و اذکروا نعمة الله علیکم إذ جَعَلَ فیکم انبیاء»[47] «یاد کنید نعمت خدا را بر شما، که در میان شما پیامبرانی قرار داد» این آیات نمونه هایی بود که نشانگر این مطلب است که خداوند امکانات و استعدادهای متعدد برای دستیابی به کمال را برای زن و مرد به طور یکسان قرار داده است، بنابراین در مسیر حرکت به سوی حق، طی مراحل کمال و تقرب به بارگاه الهی هیچ تفاوتی بین زن ومرد نیست. هر یک از آن دو که عزم و اراده داشته باشد و از این امکانات بهره برداری کند به حقیقت بندگی، قرب الهی و کمال دست می یابد.[48]

5- عقل زن در روایات

روایاتی در زمینه عقل زنان وجود دارد که سبب شده برخی با استناد به آن ها قائل به نقصان عقل زنان شوند که به برخی از آن ها اشاره می شود:

قال رسول الله (ص): «ما رأیت من ضعیفات الدین و ناقصات العقول اسلب لذی لب منکن»[49] «رسول خدا (ص) فرمود: سست‌دین و کم‌خردی که عقل دزدتر از شما باشد ندیدم».

قال امیر المومنین (ع): «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم»[50] «خرد زنان در زیبایی آنان است و زیبایی مردان در خرد آن هاست.»

قال امیرالمومنین (ع): «بعد حرب الجمل فی ذم النساء: معاشر الناس ان النساء نواقص الایمان، نواقص الحظوظ، نواقص العقول و ... »[51] «مردم ایمان زنان ناتمام است، بهره آنان ناتمام، خرد ایشان ناتمام....»

قال امیر المومنین (ع):«معاشر النساء خلقتن ناقصات العقول فاحترزن من الغلط فی الشهادات ... »؛ «ای زنان شما ناقص العقل آفریده شده اید از خطای در شهادت پروا کنید[52]

با توجه به مطالب و آیاتی که در بخش های قبلی اشاره شد و همگونی گوهر و کمال و ا ستعداد ها در زن و مرد اثبات گردید بر فرض پذیرش سند این روایات باید بررسی شود که به طور کلی منظور از نقصان عقل در زنان چه می تواند باشد. برای رسیدن به پاسخ این سوال باید دید مراد از عقل یا نقص عقل در این سخنان چه بوده است.

که ابتدا برخی دیدگاه های متفاوت در این زمینه بیان شده و سپس به توضیح دیدگاه مورد قبول پرداخته می شود.

6- تبیین چگونگی درک عقلانی زنان

برای تبیین چگونگی درک عقلانی زنان ابتدا لازم است به انواع عقل اشاره کنیم.

الف ـ انواع عقل

قبل از بیان انواع عقل باید این توضیح داده شود که تعاریفی که از انواع عقل ارائه می شود مطابق با تعاریفی است که مورد نظر قائلین دیدگاه ها بوده است.

1- عقل ذاتی و اکتسابی (تجربی): عقل ذاتی آن نیرویی است که در درون انسان ها وجود دارد و معیار و ملاک آدمیت، تکلیف و مسئولیت‌پذیری آن‌هاست و عقل اکتسابی آن نیرویی است که برخورداری انسان‌ها از آن در قالب مشخصی نیست و قابل افزایش و کاهش است و عوامل خارجی در بروز و ظهور آن موثر است.

2- عقل نظری و عملی: عقل نظری آن عقلی است که تنها مربوط به حوزه نظر است و ارتباطی به عمل ندارد و فعالیت های عقل نظری هرگز تکفل بیان واقعیت و ارزش هدف ها نیستند که روشن ترین مصداق عقل نظری، علم منطق است اما عقل عملی مُدرک علومی است که مربوط به حوزه عمل می شود و این نوع عقل است که نیروهای درونی بشر مانند عقل نظری، وجدان، اراده و نظر را هماهنگ می کند و از همه آن ها برای وصول به واقعیات بهره می گیرد.

ب- تبیین دیدگاه‌ها

مهم‌ترین دیدگاه‌ها در این باره عبارت‌اند از:

1.  ضعف عقل اکتسابی (تجربی):

 یکی از رایج‌ترین دیدگاه ها این است که مقصود از نقص عقل زنان، نقص در عقل تجربی یا اکتسابی اجتماعی است. یعنی در نحوه مدیریت، در مسائل سیاسی، اقتصادی، علمی و تجربی است که این هم به اقتضای وظیفه ی اصلی زنان یعنی تولید و پرورش نسل و محدود بودن فرصت تجربه اندوزی، بین مرد و زن ایجاد شده است. و این تفاوت اصلا مربوط به ذات و طبیعت نیست بلکه به دلیل تقسیم کار اولیه و تاریخی که بین زن و مرد صورت گرفت و بر اساس آن زن در خانه قرار گرفت و مرد در دایره وسیع‌تری در اجتماع مشغول به فعالیت شد، این تفاوت بین آن ها ایجاد شده است. پس زنان در آن عقلی که موجب تقرب الی الله است و از آن تعبیر به «ما عبد به الرحمن و اکتسب به  الجنان» می کنند ضعف و نقصی ندارند.

نقد:

* اینگونه تبیین با لحن و سیاق برخی روایات مانند «خلقتن ناقصات العقول؛ زنان ناقص العقل خلق شده اند» سازگاری ندارد به عبارت دیگر این تعبیر که می گوید زنان اینگونه خلق شدند با عقل تجربی سازگاری ندارد.

* با توجه به اینکه شرع تأکید فراوان بر رشد و تکامل انسان دارد و بین فعالیت های حیاتی انسان و تکامل بشر ارتباط بر قرار کرده چنین توجیهی قابل قبول نیست.

* بر اساس توجیه شما منشأ و معیار تقسیم کار اولیه که زمینه پرورش عقل تجربی مردان را فراهم آورد نمی تواند چیزی جز طبیعت و استعداد های ذاتی زن و مرد باشد پس ضعف عقل تجربی زنان نمی تواند صرفاً امری اکتسابی باشد که طبیعت در آن هیچ تأثیری نداشته است.

2. ضعف عقل نظری

 عده ای دیگر معتقدند که منظور از ضعف و نقص عقل زنان در مقایسه با مردان، عقل نظری است نه عملی و این عقل عملی است که به کمال و صعود انسان، درک حقایق حیات و اراده خیر مربوط می شود و ضعف در عقل نظری، نقص ارزشی محسوب نمی شود.

نقد:

این تبیین با سایر معارف دین هماهنگ نیست. چرا که این دیدگاه با دعوت های عام قرآن به هدف زندگی، صراط مستقیم و حیات طیبه سازگاری ندارد. زنی که در عقل نظری نقص داشته باشد و در نتیجه آن قدرت درک هدف و ارزش ها را نداشته باشد چطوری می‌تواند به طور مشترک با مرد مخاطب دعوت عام الهی قرار گیرد علاوه بر اینکه در تاریخ هستند زنانی که با برگزیدن هدف عالی به والاترین درجات راه یافتند.

3. محدود بودن دلالت روایات

 عده ای بر این باورند که این گونه سخنان بیانگر یک قضیه حقیقیه نیست تا بر جنس زنان دلالت کند بلکه یک قضیه یا خارجیه است که ناظر به فرد خاص و عملکرد او در مقابل یک جریان است و یا بیان گر واقعیت عمومی زنان آن عصر است نه اینکه حکایت از حقیقت خلقت زنان باشد.

نقد:

این توجیه با عمومیت و اطلاق روایات به ویژه روایت امام علی (ع) « معاشر النساء ... نواقص العقول» سازگاری ندارد، چرا که « ال» در واژه « النساء» الف و لام استغراق است و حتی تحلیل هایی که در ادامه روایت آمده مثل نصف بودن سهم ارث و ... در مورد عموم زنان صادق و از ویژگی های همه آنان محسوب شده و به فرد خاصی اختصاص ندارد.

4. دیدگاه برگزیده

 مقصود از نقصان عقل در زنان، نقصان در تعقل و بکارگیری آن است نه اینکه عقل به عنوان یک نیروی درونی در زنان نقصان داشته باشد و آن هم به این علت است که عواطف و احساسات در زنان از قوت بیشتری برخوردار است تا مردان. و این قوت عواطف نیز نقص محسوب نمی شود چرا که این شدت عواطف در کنار داشتن عقل کامل یک موهبتی از جانب پروردگار برای زنان به تناسب نقش های آنان در جهان هستی به ویژه نقش مادری است. به عبارتی دیگر شرط اول تعقل و تفکر کامل و درست، تسلط بر خویش و مهار عواطف و احساسات می باشد و از آن جا که حوزه ادراک انسان ها از شدت و ضعف عواطف و انفعالات انسانی تأثیرپذیر است، هرچه عواطف شدیدتر و قوی تر باشد تأثیر و تأثر ادراک و عاطفه بیشتر و از تأثر تعقل کاسته خواهد شد. یعنی در واقع عواطف و احساسات به عنوان مانعی برای تعقل کامل محسوب می شوند؛  لذا از آن جا که مردان از عواطف کمتری برخوردارند، مانع برای بروز و قوت تعقل در آن ها کمتر، در نتیجه اقتضای تعقل در آن ها بیشتر می شود. پس قوت تعقل در مردان به خاطر قوت خود آن ها نیست بلکه به خاطر ضعف عواطف (موانع تعقل) در آن هاست.

از این رو همان طور که گفته شد با آن که مرد و زن در خلقت، از یک گوهر انسانی برخوردارند و در زمینه استعدادهای مختلف از جمله استعداد عقلانی مساوی اند، شدت عاطفه در زنان زمینه ظهور و شکوفایی عقل در آن ها را محدود ساخته و در عوض ضعف عاطفه در مردان قدرت تعقل در آن ها را افزوده است.[53]

نتیجه‌گیری

بنابر آنچه گفته شد، روشن گردید که بسیاری از آیات قرآن کریم شاهد این مطالبند که زن و مرد دو جلوه از نوع بشر هستند و در اصل خلقت یکسان آفریده شده اند و هیچ گونه امتیازی از لحاظ تکوین نسبت به یکدیگر ندارند و هر دو به واسطه استعداد ها و امکانات تشریعی و تکوینی عطا شده از جانب پروردگار می توانند در مسیر تکامل گام بردارند.

و از جمله این استعداد ها استعداد عقلانی است که به طور یکسان زن و مرد از آن برخوردارند و آنچه که در این میان سبب تفاوت در این زمینه شده، میزان تعقل یا بکارگیری این قوه است که آن هم به دلیل شدت عواطف و احساسات در زنان است که به صورت مانع برای مقتضی تعقل محسوب شده و از میزان آن می کاهد البته این ویژگی نیز نقص محسوب نشده بلکه با وظایف تکوینی زنان تناسب دارد.

 

فهرست منابع

1قرآن کریم

2-آذری قمی؛احمد،سیمای زن در نظام اسلامی،قدس،قم،73

3-ابراهیم مصطفی،حامد علی النجار،معجم الوسیط،دار الدعوه،استانبول،بی تا.

4-ابن حنبل؛احمد،کنز العمال،دار صادر،بیروت،بی تا.

5-ابن شعبه؛حسن بن علی،مترجم:احمد جنتی،علمیه اسلامیه،تهران،54.

6-ابن منظور،لسان العرب،دار الصادر،بیروت،63م

7-امین زاده؛محمد رضا،جایگاه اخص و ممتاز زن،،سازمان تبلیغات اسلامی،تهران،72.

8-جمشیدی؛جستاری در هستی شناسی زن،موسسه امام خمینی،قم،85.

9-جمعی ازنویسندگان، زن ازدیدگاه ادیان و مکاتب ،انتشارات نصایح،قم،79.

10-جوادی آملی؛زن در آیینه جمال و جلال،نشر فرهنگی رجا،

11-حکیمی؛محمد،دفاع از حقوق زن،آستان قدس رضوی،مشهد،78.

12-حر عاملی؛محمد بن حسن،وسائل الشیعه،موسسه آل البیت،قم،68.

13-خزعلی؛کبری،زن عقل ایمان مشورت،سفیر صبح،تهران،80.

14-دوست محمدی؛هادی،شخصیت زن از دیدگاه قرآن،سازمان تبلیغات اسلامی،قم،78.

15-دهخدا؛علی اکبر،لغت نامه دهخدا،دانشکده ادبیات،تهران،1341ق.

16-راغب اصفهانی،مفردات الفاظ قرآن،دار القلم،دمشق،96م.

17-رجب نژاد؛محمد،خرد زیبا،نشر عابد،تهران،80.

18-روحانی؛طاهره،زنان دین گستر در تاریخ اسلام،مرکز جهانی علوم اسلامی،قم،82.

19-سبحانی؛محمد تقی،درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام،دارالثقلین،قم،79.

20-شریف الرضی؛محمد ابن حسن،نهج البلاغه،مجمع البحوث الاسلامیه،بی نا،تهران،26ق.

21-شمس الدین؛محمدمهدی،حدود و مشارکت سیاسی زنان در اسلام،انتشارات بعثت،بی نا،76.

22-صادق کوهستانی؛عطیه،زن زیباترین گل آفرینش،نسیم حیات،قم،85..

23-طباطبائی؛محمد حسین،تفسیر المیزان،نشر فرهنگی رجا63 .

24-علائی رحمانی؛فاطمه،زن از دیدگاه نهج البلاغه،سازمان تبلیغات اسلامی،تهران،72.

25-فاضل بیارجمندی؛احمد،نقش زنان شیعه در عصر امام علی،میثم تمار،قم،81.

26-فنائی اشکوری؛محمد،منزلت زن در اندیشه اسلامی،موسسه امام خمینی،قم،78.

27-کریمی؛حمید،حقوق زن،کانون اندیشه جوان،تهران،85..

28-کلینی؛محمد بن یعقوب،فروع کافی، دار الکتاب الاسلامیه،تهران،75.

29-گلگیری؛معصومه،زن موجودی است فرزانه یا،حوزه علمیه قم،قم،72.

30-گواهی؛رهرا،سیمای زن درآیینه فقه شیعه،سازمان تبلیغات اسلامی،قم،72.

31-مجلسی؛محمد باقر،بحار الانوار،الاسلامیه،تهران،1397ق.

32-محمدی نیا؛اسد الله،آنچه که باید یک زن بداند،دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم،قم،71.

33-محمودی؛عباسعلی،پژوهشی قرآنی فقهی حقوقی درباره مرد و زن،نشر مطهر،تهران،78.

34-مرتضوی؛ضیاء،درآمدی برشناخت مسایل زنان،دفتر تبلیغات حوزه،قم،77.

35-مطهری؛مرتضی،نظام حقوق زن در اسلام،انتشارات صدرا،تهران،69.

36-مکارم شیرازی؛ناصر،تفسیر نمونه،دارالکتاب الاسلامیه،تهران،بی تا.

37-معین الاسلام؛مریم،روانشناسی زن در نهج البلاغه،نشر سعادت، قم،80.

38-مهریزی؛مهدی،زن،نشر خرم،قم،77.

39----------،زن دراندیشه اسلامی،وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،تهران،81..

40----------،شخصیت وحقوق زن در اسلام،انتشارات علمی فرهنگی،تهران،82.

41-نقی پور؛ولی الله،مدیریت در اسلام ،مرکز مطالعات وتحقیقات مدیریت اسلامی،تهران،82.

42-همایونی؛علویه،زن مظهر خلاقیت الله،علویه همایونی،اصفهان،79.

 



[1] . خلیل بن احمد فراهیدی، العین،‌ ج1، ص159.

[2]. محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، ص233،

[3]. علی‌اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ص370.

[4]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن ص821

[5] محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب ص33

[6] معحم الوسیط ص946.

[7]. بقره / 44

[8]. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی ، جلد 1، ص25

.[9] همان، ج1 ، ص11

[10] همان، ج1 ، ص 11

[11] همان، ج1 ، ص 13

[12] بحار الانوار، ج75 ،ص 6

[13] بحار الانوار ، ج17 ، ص 116

1.  طه/ 50.

[15]. بقره/187

[16]. روم/21

[17]. احزاب/35

[18] بحار، ج 57.

[19] احقاف/ 15

[20] کنز العمال، ج 16، ص 482،

[21] کنز العمال، ج 16، ص 461.

 

[23].تحف العقول،ص30.

[24] . آل عمران: 45.

[25] .ر.ک.شخصیت زن از دیگاه قرآن ص46،زن در آیینه فقه شیعه ص28،آنچه که باید یک زن بداند ص42-45،حدود و مشارکت سیاسی زنان از دیدگاه اسلام ص25-27،زن زیباترین گل آفرینش ص16-25،منزلت زن در اندیشه اسلامی ص17،جایگاه اخص و ممتاز زن ص14-16،مجموعه مقالات ص25،زن عمل ایمان مشورت ص69-70.سیمای زن در نظام اسلامی ص41-46.

[26] نساء / 1

[27] . روم/ 21.

[28] نحل/72

3. تفسیر المیزان، ج 4، ص 214/ تفسیر نمونه، ج3، ص 245.

4. قیامت/ 36 -39.

1.  فاطر/ 11.

2.  نبأ/ 8.

3.  یس/ 77.

4.  نمل/ 97.

1. سجده/ 7 -9.

[36] شمس / 7-8

[37] اسرا / 70

[38] ر.ک. زن در آیینه فقه شیعه، ص 15 17، زن از دیدگاه نهج البلاغه، ص 31، زن عقل ایمان مشورت، ص 21، شخصیت زن از دیدگاه قرآن، ص 92 95، دفاع از حقوق زن، ص 17- 21، حقوق زن، ص 12 14، حدود و مشارکت سیاسی زنان، ص 22، مجموعه مقالات ص 20 23، پژوهش قرآنی فقهی، ص 13 19، درآمدی بر شناخت مسایل زنان، ص 61 62، منزلت زن در اندیشه اسلامی، ص 13.زن مظهر خلاقیت الله ص69.

[39] نحل / 97

[40] حجرات / 13

[41] طه / 50

[42] مومنون / 78

[43] انسان/ 3.

[44] روم / 30

[45] رحمن/ 3 -4.

[46] بقره / 29

[47] مائده /20

[48] ر.ک.حدود و مشارکت سیاسی زنان ص23،آنچه که باید یک زن بداند ص42،حقوق زن ص13،مجموعه مقالات ص21،سیمای زن در آیینه فقه شیعه صص17-18،زن عقل ایمان مشورت ص71،شخصیت و حقوق زن در اسلام صص54-58،جستاری در هستی شناسی زن صص81-87،در آمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام صص60-61.

[49] وسائل الشیعه، ج 14، ص 11/فروع کافی، ج 2، ص 2.

[50] بحار الانوار، ج100، ص 224.

[51] نهج البلاغه، خطبه 80، ص 105.

[52] وسائل الشیعه، ج 18، ص 245.

1. ر.ک. سیمای زن در آیینه فقه شیعه، ص 236-231، جستاری در هستی شناسی زن، ص 31 35، زن از دیدگاه نهج البلاغه، ص 117 130، خرد زیبا، ص 73 84، شخصیت و حقوق زن، ص 81 -108، زن، ص 64، زن در آیینه جمال و جلال، ص 27، زن در اندیشه اسلامی، ص 45، زن عقل ایمان مشورت، ص 72 75.نقش زنان شیعه در عصر امام علی (ع) ص19-30.روانشناسی زن در نهج البلاغ

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۵
سعید صفاری