تزکیه نفس با نماز
اگر چه روزه برای تحصیل تقوا و تزکیه نفس خوب است. اما همان گونه که می دانید عبادت و بندگی خدا منحصر در این عمل عبادی نیست. آن گونه که در آیات و روایات فراوان توصیه شده است؛ بهترین عبادت، نماز است «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر: و نماز را برپا دار، که نماز(انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد و یاد خدا بزرگتر است و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید».[1]
«الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَکَّی فَإِنَّما یَتَزَکَّی لِنَفْسِهِ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصیر: و نماز را برپا میدارند و هر کس پاکی (و تقوا) پیشه کند؛ نتیجه آن به خودش بازمیگردد و بازگشت (همگان) به سوی خداست».[2]
این توصیه و سفارش قرآن کریم به برپایی نماز است؛ برای تزکیه نفس.
امام و پیشوای پرهیزکاران علی علیه السلام در اوصاف انسان های با تقوا می فرماید: «پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده؛ مشغول نمازند. قرآن را جزء جزء و با تفکّر و اندیشه میخوانند. با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را مییابند».[3]
به نظر می رسد اگر کسی همواره بتواند به سه چیز توجه داشته باشد؛ سعادت دنیا و آخرتش تأمین است.
الف. این که بداند و باور داشته باشد که خداوند، پیامبر و اولیاءالله، شاهد بر اعمال ما هستند.
خداوند در قرآن می فرماید «بگو؛ عمل کنید! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را میبینند! و به زودی، به سوی دانای نهان و آشکار، بازگردانده میشوید و شما را به آن چه عمل میکردید، خبر میدهد».[4]
ب. مرتکب گناه نشود و به واجبات الاهی اهمیت دهد.
ج. این که بداند دنیا محل ماندن نیست؛ بلکه همۀ ما روزی از این دنیا خواهیم رفت و در قیامت باید پاسخ گوی اعمالمان باشیم. توجه به این مطلب موجب خودسازی و تزکیه و تهذیب نفس خواهد شد.
خداوند در قرآن می فرماید «هرآینه خدای شما خدایی است یکتا. هر کس دیدار پروردگار خویش را امید میبندد؛ باید کرداری شایسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش، هیچ کس را شریک نسازد.[5]
بنابر این اولین و بهترین عبادت برای تقرب به خدا و دوری از وسوسه های شیطان، نماز است. یاد خدا، شب زنده داری، تلاوت قرآن، و راز و نیاز با خدا، بهترین عبادت و بندگی و وسیله نجات از جهنم است.
پی نوشت ها:
[1] عنکبوت، 45.
[2] فاطر، 18.
[3] نهج البلاغه، خطبه متقین (همام).
[4] توبه، 105.
[5] کهف، 110.