.

.

آشنایی هر چه بیشتر با نماز و پیامد های آن -وبلاگ برگزیده کشوری در سال 1392

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

ریشه واژه نماز

جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۳۷ ب.ظ

واژه فارسی نماز از واژه پهلوی «نماک» گرفته شده است و آن هم به نوبه خود از ریشه باستانی «نم» به معنای خم شدن و کرنش است که اندک اندک بر مفهوم صلات یا عبادت ویژه مسلمانان منطبق شده است.
بر اساس برخی اسناد تاریخی گروهی از ایرانیان تازه مسلمان در سال های حکومت اعراب بر ایران، به جای واژه «صلوه» از کلمه «نماک» استفاده می کرده اند و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای «الصلوه» واژه «النماک» و به جای «حی علی الصلاه» عبارت «بشتابید به سوی نماک» را به کار می برده اند
با توجه به موارد کاربرد واژه نماز می توانیم برای آن سه معنای کلی در نظر بگیریم:
معنای اول: خدمت و خدمتکاری، اطاعت و فرمانبرداری، سر فرود آوری و تعظیم، سر به زمین نهادن، کرنش و تکریم، اظهار طاعت و بندگی
واژه های نماز بردن، در نماز آمدن، به نماز آمدن، در نماز آوردن، به معنای پرستش کردن، عاجزی نمودن، خم شدن، به علامت تعظیم و بندگی و به خاک افتادن به قصد تعظیم در برابر پادشاهی یا بزرگی دیگر به کار رفته است.
خاقانی می گوید:
چون چرخ در رکوع و چو مهتاب در سجود
بردم نماز آن که مرا زیر بار کرد
معنای دوم: کلمه ی نماز به معنای پرستش و ادای طاعت ایزد متعال و عرض نیاز به سوی خدای عالمیان است؛ به طریقی که در شریعت پیامبران وارد شده است که در این معنا معاد کلمه «صلوه» است.
فردوسی با توجه به این معنا سروده است:
چنین گفت امروز شاه از نماز
همانا نیاید به کاری فراز
در شعر فرخی آمده است:
طاعت تو چون نماز است و هر آن کس کز نماز
سر بتابد بی شک او را کرد باید سنگسار
معنای سوم: چون شرط نماز طهارت است و کلمه نماز مفهوم طهارت و پاکیزگی را تداعی می کند، کلمه «نمازی» منسوب به نماز و به معنای دوستدار نماز است؛ هم چنین به معنای پاک و طاهر نیز به کار رفته است. در تعبیر دیگر، نمازی کردن به معنای پاک کردن، شستن، آب کشیدن و غسل دادن است و «نماز کن» به معنای شست و شو کننده به کار می رفته است.
فرهنگ عمید نماز را چنین معنا کرده است: «پرستش، نیاز، سجود، بندگی و اطاعت، خم شدن برای اظهار بندگی و اطلاعت و یکی از فرایض دین، عبادت مخصوص و واجب مسلمانان که پنج بار در شبانه روز به جا می آورند.»

پی نوشت ها:

1- نمازشناسی، ج1، ص 65، با استفاده از احکام قرآن، دکتر محمد خزائلی، ص 338، انتشارات جاویدان، 1358.
2- همان، ج1، ص 65.
3- همان.
4- همان، ص 67.
5- نمازشناسی، ج1، ص 71.
6- فرهنگ عمید، ج2، ص 1919.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۱۹
سعید صفاری